حادثه براي يك تكنسين برقكار بر اثر يك سهل انگاري

در يكي از كارخانجات توليد ابر ، دو نفر از تكنسين هاي برق براي تعويض تسمه كولر آبي به بالاي پشت بام مي روند. يكي از آنها به ديگري گفت : تو برو پايين و كليد را قطع كن و هر وقت قطع كردي به من بگو تا كارم را شروع كنم.
تكنسين دوم برق را از پايين قطع نموده و به تكنسين اول اطلاع مي دهد و پس از آن تكنسين اول شروع به تعويض تسمه مي كند.
در همين فاصله داخل كارگاه چند نفر با تكنسين دوم ( قطع كننده برق ) شروع به صحبت و شوخي مي كنند و به طور كلي تكنسين فراموش مي كند كه براي چه كاري داخل راهرو ايستاده است.پس از نشستن و چاي خوردن در اتاق استراحت پرسنل آن واحد ، يك دفعه صداي داد و فرياد تكنسين اول كه در بالاي پشت بام بود، در مي آيد ، تازه متوجه مي شوند كه يك نفر بالاي پشت بام در حال تعويض تسمه كولر است. پس از بررسي مشخص مي شود كه پس از خاموش شدن كولر ، هواي محيط كار گرم شده بوده و يك نفر به سراغ كليد رفته و آن را روشن كرده است. كليدي كه نه تنها برقش از تابلوي اصلي قطع نشده ، بلكه برچسبي نيز نداشته است و كسي كه كولر را روشن كرده ، نمي دانسته كه كسي در حال تعويض تسمه كولر است. به علت اين بي احتياطي ، يكي از اين تكنسين هاي برق دچار حادثه از ناحيه دست مي شود.
حال اگر دستورالعمل قفل و بر چسب گذاري يا نصب تابلو هشدار دهنده و يا قطع صحيح مدار الكتريكي در حال تعمير به درستي تهيه، آموزش و ابلاغ و اجرا مي شد و براي رعايت آن كنترل هاي بيشتري بعمل مي آمد ، فكر مي كنيد چنين حادثه اي روي مي داد ؟