Saturday, July 26, 2008

مديريت بر فرايند حوادث ( قسمت اول )

دكتر ايرج سلطاني
يكي از وظايف مديران در كنار توليد كالا يا خدمات به حداقل رساندن حوادث، رعايت مسايل زيست محيطي، توجه به مسئوليتهاي اجتماعي و پرورش منابع انساني است.مديريت بر فرايند حوادث يعني بررسي علل حوادث در حين كار و انجام اقدامات پيشگيرانه است.با مديريت صحيح بر حوادث مي توان روشهايي را به كار بست كه هزينه هاي اقتصادي حوادث را به حداقل ممكن رساند.هزينه هاي مربوط به حوادث و آسيبهاي شغلي به حدي است كه مديريت جدي بر حوادث را طلب مي كند.يكي از راههاي مهم جلوگيري از حوادث تقويت فرهنگ ايمني در محيط كار است.يكي از مكانيسم هاي مهم مديريت بر فرايند حوادث انجام به موقع معاينات دوره اي است كه نقش پيشگيرانه و درماني دارد.
مقدمه
توليد و عمليات مربوط به آن نيازمند الزامات و پيش نيازهايي است كه يكي از آنها ايمني كاركردن و مديريت بر فرايند رواني واجتماعي علل حوادث است. انسانهاي توليدي نيازمند داشتن فرهنگ كار ايمني هستند و لازم است در اين خصوص اقدامات موثري صورت پذيرد. پيچيدگي كار مديران توليدي و صنعتي بدين خاطر است كه توليد كالا و يا خدمات جزء كوچك كار آنان است و در كنار توليد كالا يا خدمات، هدفهاي ديگري را بايستي موردتوجه قرار دهند. ازجمله اين اهداف به حداقل رساندن حوادث، رعايت مسائل زيست محيطي، توجه به مسئوليتهاي اجتماعي، پرورش منابع انساني و... است و براي رسيدن به اهداف فوق و مخصوصاً كاهش و تعديل حوادث لازم است بــر فــراينــد شكل گيري حوادث مديريت كنند. براين اساس و باتوجه به اهميت مديريت بر فرايند حوادث در موسسات توليدي در اين مقاله كه عمدتاً حاصل تجارب عملي نگارنده بوده و براساس تئوريهاي عمل (PRACTICE THEORY) تدوين يافته سعي بر آن است كه مفهوم مديريت بر حوادث تبيين و راهكارهاي عملي مديريت بر كاهش حوادث تبيين شود.
مفهوم مديريت بر فرايند حوادث
منظور از مديريت بر فرايند حوادث بررسي علل حوادث و انجام اقدامات پيشگيرانه است. حادثه ناشي از كار واقعه اي است كه درحين انجام كار روي مي دهد و براي ايجاد آن هيچ نوع قصد و يا برنامه ريزي قبلي وجود نداشته است.(1) براي بررسي علل حوادث و مديريت بر آن بايستي شاخصهاي مناسبي تدوين شود كه خوشبختانه در اين زمينه شاخصهاي جهاني تحت عنوان ضريب شدت و ضريب تكرارحوادث وجود دارد. اين دو شاخص به عنوان نشانگر و تب گير بيانگر نوع مديريت بر حوادث و علل آن هستند. ضريب تكرار حواث عبارت است از تعداد حوادثي كه به ضايعات انساني منجر مي شود در يك مدت معين تقسيم بر جمع ساعات كار درهمان مدت ضرب در 1000000 و ضريب شدت حوادث عبارت است از زمان تلف شدن به علت ضايعات انساني تقسيم بر جمع ساعات كار درهمان مدت ضرب در 1000000 است. (3)
براي مديريت بر حوادث بايستي علل آن را دسته بندي كرد كه در اين زمينه دو دسته علل مي توان براي حوادث برشمرد:
الف: دلايل مستقيم همانند انواع سوختگي، برخورد با مانع، سرخوردن، سقوط از ارتفاع و...
ب: دلايل غيرمستقيم همانند مشكلات خانوادگي و شخصي، خستگي مفرط، عدم رضايت شغلي، سروصداي زياد آهنگ نامتعادل انجام كار، روابط انساني نامتعادل در محيط كار و ...(3).
در يكي از بررسيهاي انجام شده درمورد علل بررسي حوادث، ازبين 8779 مورد حادثه علت 6900 موردحادثه بي احتياطي كار بوده، 1100 مورد فقدان اطلاعات درمورد كار با دستگاه و 779 مورد مربوط به وسايل بي حفاظ بوده است.(4)
مديريت بر دلايل مستقيم و رفع (تعديل) آنها كار زياد مشكلي نيست و كافي است كه برنامه زمانبندي با كنترلهاي لازم اعمال تا اين دسته از دلايل تعديل شود اما آنچه مهم و پيچيده تر است مديريت بر علل غيرمستقيم است كه دامنه آن وسيع و پيچيدگي آن متزايد است. بنابراين، لازم است براي اين دسته از دلايل بيشتر مديريت كرد. با مديريت صحيح بر حوادث مي توان روشهايي را به كاربست كه هزينه هاي اقتصادي حوادث به حداقل ممكن كاهش يابد.
راههاي كاهش هزينه هاي اقتصادي حوادث را مي توان به شرح زير بيان كرد.
! كاهش هزينه ها در مراحل ايجاد كارگاه نظير رعايت ايمني ساختمان، تجهيزات و استقرار نظام ايمني؛
! كاهش هزينه ها درمراحل به كارگيري نيرو شامل استخدام، آموزش حرفه اي و انجام كنترلها و...؛
! كاهش هزينه ها در مراحل اوليه وقوع حادثه كه در اين مرحله از گسترش و زياد شدن حادثه جلوگيــري مـي شود. (اين مرحله همان ضرب المثل معروف است كه مي گويد جلوي ضرر را از هر كجا كه بگيري نفع است).
! كاهش هزينه ها در مراحل بعدي وقوع حادثه كه بيشتر تلاش براي جلوگيري از تكرار حوادث است.
آمار و ارقام و هزينه هاي مربوط به حوادث و آسيبهاي شغلي به حدي است كه لزوم توجه جــدي و مــديريت بر حوادث را چند برابر مي كند.
به آمار حوادثي كه هرساله در آمريكا اتفاق مي افتد در زير اشاره اي مي شود؛
- هر روز 17 كارگر درحين اشتغال جان خود را از دست مي دهند؛
- بيش از 6/5 ميليــون كــارگــر دچـار آسيب ديــدگــي و يا بيماري مرتبط با شغل مي شوند؛
- در اثر آسيبهاي مختلف هرساله 35 ميليون روز كاري از دست مي رود؛
- مقدار روزهاي كاري از دست رفته حتي به 75 ميليون روز نيز بالغ مي شود.
- هزينه مالي اين آسيبها 40 ميليون دلار مشتمل بر دستمزدها، هزينه هاي پزشكي و هزينه هاي اداري و بيمــه و هزينه هاي غيرمستقيم است. به طور نمونه در شركت دوپانت در سال 1997 هزينه حادثه اي كه به معلوليت منجر شده است به طور متوسط 25000 دلار براي اين شركت بوده است.(6)
باتوجه به مطالب ذكر شده و اهميت مديريـت بــر فرايند حوادث به طور كلي مولفه هــاي مــديريت بر فرايند حوادث را مي توان در شكل شماره 1 نشان داد:
راهكاره
ا1 - راهكار ايجاد تعادل بين جسم، روان و مسائل اجتماعي كاركنان: حوادث در موسسات صنعتي و توليدي عمدتاً ريشه انساني دارند و كاركنان داراي سه بعد جسم، روان ومسائل اجتماعي هستند. درصورتي كه تعادل منطقي بين سه بعد مذكور ايجاد شود حادثه اي رخ نخواهد داد ولي درصورت وجود كمترين عدم تعادل بين آنها ريشه هاي حوادث شكل گرفته و سازمان و فــرايند توليدي با مشكل مواجه مي شود. براي ايجاد تعادل بين جسم و روان و مسائل اجتماعي لازم است به شرح زير اقداماتي صورت گيرد:
الف: شناخت روان افراد و تفاوتهاي فردي و انجم طرح غربال گيري و تعيين ناهنجاريهاي رواني؛
ب: توجه به نارسائيهاي جسمي و عدم تعادلهايي كه در ارگانيسم بدن رخ مي دهد؛
ج: حل مسائل اجتماعي افراد ازطريق خانواده و همكاران كاركنان؛تعادل بين جسم، روان و اجتماع كاركنان را مي توان مطابق شكل شماره 2 برقرار ساخت و از پرتو آن بخشي از ريشه حوادث را از بين برد و بدين نحو بر فرايند حوادث مديريت كرد.
2 - راهكار ايجاد تعادل و تناسب در تسهيلات رفاهي كاركنان: در جامعه امروزي اكثر موسسات صنعتي و غيرصنعتي براي كاركنان خود تسهيلات رفاهي تدارك ديده اند. معمولاً فلسفه تسهيلات رفاهي ترميم روحيه كاركنان است تا كاركنان خسته از كار و سازمان بتوانند مدتي را در خارج از محيط كار استراحت كرده و با روحيه ترميم يافته وارد كارزار شوند. يكي از ريشه هاي حوادث خستگي كاركنان است كه ايــن خستگــي پس از مـدتي حادثه آفرين مي گردد. منظور از متعادل ساختن تسهيلات رفاهي اين است كه با انجام يك كار علمي و تحقيقي مشخص شود كه كاركنان در سطوح مختلف و با كارهاي متفاوت چه نوع تسهيلاتي موجب ترميم روحيه آنان مي گردد. خود كاركنان نمي توانند درمورد نوع تسهيلات رفاهي كه به ترميم روحيه آنان منجر مي گردد تصميم گيري كنند. اين سازمان است كه بايستي براي كاركنان مشخص كند چه نوع تسهيلاتي روحيه آنان را ترميم مي كند. در موسسات صنعتي به لحاظ تنوع كاري و تفاوتهاي فردي يك نوع تسهيلات معمولاً نمي تواند به شكل اثربخشي ايفاي نقش كند. براي ايجاد تعادل و تنـاسب
در تسهيلات رفاهي لازم است در مقوله هاي زير اقدام شود:
! تدارك تسهيلات رفاهي متناسب با شرايط محيط كار ازنظر سختي و آلودگي؛
! تدارك تسهيلات رفاهي متناسب با نوع كار توليدي، تعميراتي، خدماتي؛
! تدارك تسهيلات رفاهي متناسب با سطح كار ازنظر تصميم گير و غيرتصميم گير؛
! تدارك تسهيلات رفاهي متناسب با محيط زندگي؛! تدارك تسهيلات رفاهي متناسب با تنشهاي وارده به افراد در محل كار؛
! تدارك تسهيلات رفاهي متناسب با علايق كاركنان.
3 - راهكار تقويت فرهنگ ايمني: ايمن كاركردن و جلوگيري از حوادث قبل از اينكه نياز به ساختار داشته باشد يك فرهنگ است. يكي از راههاي مهم جلوگيري از حوادث به وجود آوردن و تقويت فــرهنگ ايمنــي اسـت. همان طوري كه مديران ارشد سازماني نقش فرهنگ ســازي زيادي دارند در اين زمينه نيز مي توانند فرهنگ سازي را تسريع كنند. براين اساس، ابتدا لازم است مديران و اداره كنندگان كار باور واقعي به ايمني كاركردن پيدا كرده تا سپس اين فرهنگ دركل سازمان نهادينه شود.

No comments: