Wednesday, March 24, 2010

فرسودگي شغلي در موسسات صنعتي و توليدي

از: دكتر ايرج سلطاني و عباس روحاني
چكيده
در سالهاي اخير، روان شناسان نسبت به مطالعه و تحقيق درباب پديده اي به نام فرسودگي شغلي علاقه مند شده و پژوهشهاي متعددي را در اين زمينه انجام داده اند.فرسودگي كاري در حقيقت آن نوع از فرسودگي رواني است كه با فشارهاي رواني يااسترسهاي مربوطه به شغل و محيط كار توام گشته است . اين اختلال درميان انواع مشاغل مددرسان و ياري دهنده نظير مشاوران ، معلمان ، مددكاران اجتماعي ، پزشكان ،پليس ، پرستاران و مواردي از اين قبيل مشاهده شده و با محركهاي تنش زايي مانند داشتن مراجعان بيش ازحد در يك زمان ، نداشتن وقت كافي و فقدان حمايت يا قدرداني مرتبطاست . باتوجه به اهميت فرسودگي شغلي در اين مقاله سعي بر آن است پديده فرسودگي شغلي تبيين و سپس مراحل ابتلا به آن مشخص شود. آنگاه در زمينه پيامدهاي روان شناختي و سازماني فرسودگي شغلي بحث و در پايان آزموني به منظور سنجش واندازه گيري اين پديده معرفي خواهدشد.
مفهوم فرسودگي شغلي
استفاده فني و تخصصي از واژه فرسودگي كاري "BURNOUT" در اصل به فريدنبرگر، يعني كسي كه اولين مطالب را در سال1974 در باب اين مفهوم به رشته تحريردرآورد، برمي گردد. فرسودگي كاري اساسا ناشي از استرس شغلي است . فشارهاي عصبي و رواني كه به اصطلاح استرس ناميده مي شوند در زندگي روزانه ما به وفور مشاهده مي شوند. به طوركلي تعاريف متعددي از استرس به عمل آمده است . براي مثال : "وقتي فرد در شرايط و اوضاع احوالي قرار گيرد كه تحت فشار واقع شود، يا احساس ناراحت كننده اي به او دست دهد، عصبي باشد، احساس ناكامي و تنش كند يا در تعارض و بلاتكليفي باشد، مي گوييم تحت فشار رواني است ". "ساعتچي 1370" يا "استرس يافشار رواني واقعه يا رويدادي است كه ازنظر روان شناسي داراي خصوصيات تهاجمي است و مي تواند پيامدهاي عضوي به دنبال داشته باشد". "ملك پور 1376"موارد استرس كه در زندگي روزانه و زندگي اداري و شغلي افراد پديد مي آيند عمدتاشامل ناكامي "FRUSTRATION"، اضطراب "ANXIETY" و كشمكشهاي دروني "CONFLICT" است كه هركدام از آنها به موانع و مشكلات گوناگوني برمي گردند"علوي ، امين ا...، 1371".در سازمانها عوامل مختلفي توليد استرس مي كنند كه عمده ترين آنها عبارتند از:نوع شغل ، اصولا برخي از مشاغل نسبت به سايرين استرس زاترند مانند مدير توليد،كتابداري ، پزشكان اتاق عمل ، آتش نشان ، خلبان هواپيما، مشاور، تدريس در دانشگاه وغيره .
تعارض در نقش ;
سردرگمي در نقش ;
فشاركاري بيش ازحد;
فقدان حمايت اجتماعي ;
تغييرات سازماني .
به هرحال امروزه در بسياري از سازمانها، فشارهاي عصبي و رواني به درجات گوناگوني وجود دارد. همانگونه كه اشاره شد يكي از پيامدهاي فوري استرس و فشارهاي رواني ، پديده فرسودگي شغلي است . اين پديده مدتهاست به عنوان موضوع موردمطالعه روان شناسان و ساير متخصصان علوم رفتاري قرار گرفته است .
فرسودگي كاري عبارت است از يك فرايند روان شناختي كه تحت شرايط استرس شغلي شديد حادث مي شود و خود را به صورت فرسودگي عاطفي مسخ شخصيت "DEPERSONALIZATION" و كاهش انگيزه ، پيشرفت و ترقي نشان مي دهد "گيبسون ،ايوان سوئيچ ، دانلي ،1994".اولين آسيب فرسودگي كاري عبارت از رنج بردن از فرسودگي بدني "PHYSICAL EXHAUSTION" است . افرادي كه از اين عارضه رنج مي برند، اصولا داراي انرژي كم وداراي احساس خستگي بيش ازحد هستند. به علاوه اينكه مبتلايان برخي از نشانه هاي فشار بدني "PHYSICAL STRAIN" نظير سردرد، تهوع ، كم خوابي و تغييراتي در عادات غذايي را به طور فراوان گزارش مي دهند. دومين زيان فرسودگي شغلي اين است كه افرادمبتلا به فرسودگي عاطفي را نيز تجربه مي كنند. افسردگي "DEPRESSION"، احساس درماندگي ، احساس عدم كارآيي در شغل خود و مواردي از اين قبيل ، همگي نمونه هايي از فرسودگي شغلي هستند.وجود نگرشهاي منفي نسبت به خود، شغل ، سازمان و به طوركلي نسبت به زندگي نشانگر فرسودگيهاي نگرشي هستند و نهايتا اينكه اغلب مبتلايان احساس پايين بودن پيشرفت و ترقي شخصي را گزارش مي دهند.
درمجموع ، فرسودگي شغلي را مي توان به عنوان يك سندرم فرسودگي عاطفي ، فيزيكي و ذهني كه توام با احساس پايين بودن عزت نفس ، احساس پايين بودن خود - ارزشمندي و ناشي از حضور استرسهاي شديد وطولاني مدت تعريف كرد "بارون و گيرين برگ ، 1990".
علل پيدايش فرسودگي شغلي
عامل اصلي و اوليه ايجاد فرسودگي كاري عبارت است از اينكه شخص در مدت طولاني تحت فشارهاي رواني و عصبي شديد باشد. اما در اينجا بايد اين نكته را متذكرگرديد كه علاوه بر عامل مذكور متغيرها و عوامل ديگري نيز در اين رابطه نقش اساسي بازي مي كنند. براي مثال برخي از شرايط كاري از قبيل اينكه فرد احساس كند تلاشهاي اوبي فايده است و در سازمان فردي ناكارآمد و بي تاثير است به نظر مي رسد در ايجادفرسودگي كاري سهم عمده و مهمي را دارند. تحت چنين شرايطي ، شخص احساس ضعف و پايين بودن پيشرفت فردي مي كند و قطعا اين احساس خود بخش عمده اي ازفرسودگي كاري محسوب مي شود به همين ترتيب ، فرصتهاي كم براي ارتقا و وجودقوانين و مقررات خشك و دست وپاگير در نظام يك سازمان در پرورش اين پديده موثرند.طبق تحقيقات صاحبنظران علوم رفتاري ، يكي از مهمترين عوامل مولد فرسودگي شغلي در سازمان ، سبك رهبري خاصي است كه توسط سرپرستان سازمان اتخاذمي شود. در اين زمينه درمجموع تحقيقات حكايت از اين دارند كاركناني كه با سرپرستان داراي ملاحظه كاري كم ، كار مي كنند "براي مثال ، پايين بودن رفاه و آسايش كاركنان وپايين بودن روابط دوستانه و گرم بين سرپرستان و پرسنل " نسبت به افرادي كه رابطه صميمانه تري را با سرپرستان خود دارند، بيشتر در معرض ابتلا به فرسودگي شغلي قراردارند. لازم به توضيح است كه سبك ملاحظه كاري تقريبا هم معناي مهارتها و نظرات مكتب روابط انساني است . براساس ديدگاههاي كارشناسان رفتار سازماني ، رفتارملاحظه كارانه شامل كارهايي از قبيل مشاوره ، گوش فرادادن و پيشنهادهاي ياري دهنده به اعضاي سازمان مي شود. به هرحال وجود سبك ملاحظه كاري معقول در سازمان دركاهش فرسودگي كاري مي تواند موثر واقع شود "شلتزرو نامروف ، 1988".از بين متغيرهاي ديگري كه با فرسودگي شغلي هستند مي توان به وضعيت تاهل افراداشاره كرد. تحقيقات حكايت از اين دارند كه موارد كمتري از فرسودگي شغلي در بين اشخاص متاهل نسبت به افراد مجرد گزارش شده است "بارون و گرين برگ 1990". دليل احتمالي اين امر نيز شايد به وجود روابط عاطفي گرم ، حمايتهاي اجتماعي و مواردي ازاين قبيل دربين افراد متاهل برگردد. به طوركلي علل عمده فرسودگي شغلي را مي توان به طور مجمل در شكل شماره 1 نشان داد.

شكل 1- برخي از علل اصلي فرسودگي كاري
اثرات عمده فرسودگي شغلي
1 - كاهش عملكرد است كه در آن فرد نمي تواند از تمام و قسمت اعظم توان ، استعداد وانرژي جسمي و رواني خود براي انجام كار استفاده كند.2 - تلاش براي يافتن مشاغل و حرفه هاي جديد، در مطالعه اي كه توسط جكسون ،اسكاپ و اسكالر "1986" بر روي صدها معلم صورت گرفت ، مشخص گرديد كه معلمان در معرض فرسودگي كاري به دنبال شغل و حرفه ديگري هستند. همچنين همانگونه كه انتظار مي رفت ، معلماني كه درجه فرسودگي شغلي شان بالاتر بود بيشتر به دنبال مشاغل ديگر و تغيير كار خود بودند.3 - اغلب قربانيان سندرم فرسودگي شغلي درواقع از لحاظ روان شناختي حالت كناره گيري "WITHDRAW" پيشه مي كنند و تا زمان بازنشستگي دچار چنين وضعيتي خواهندبود.4 - افرادي كه از سندرم فرسودگي كاري رنج مي برند ممكن است در جستجوي مشاغل و نقشهاي اداري و اجرايي باشند.رابطه فرسودگي شغلي و ويژگيهاي شخصيتي درحالي كه برخي از محققان به دنبال بررسي رابطه سندرم فرسودگي كاري و فشاررواني هستند. برخي ديگر درپي يافتن ويژگيهاي شخصيتي با علائم مشخص اين سندرم هستند.مطالعات نشان مي دهد افرادي كه از لحاظ عاطفي دچار فرسودگي شغلي مي شوند،اغلب كمال طلبند و به طور افراطي درگير كار و شغلشان هستند و از طرفي اهداف غيرواقعي را براي خود مجسم مي كنند "ايوانز، پالسان و كارير، 1987". همين پژوهشگران اشاره دارند كه بين الگوي رفتاري نوع A و علائم فرسودگي شغلي ارتباطوجود دارد. لازم به توضيح است كه افراد داراي ويژگيهاي رفتاري نوع A در بسياري ازمواقع به اين ترتيب عمل مي كنند:وقتي محدوديت زماني وجود نداشته باشد، بيشتر تلاش مي كنند;امتيازات تحصيلي بيشتري به دست مي آورند;اهداف تحصيلي بالاتري انتخاب مي كنند;تا سرحد توان كار مي كنند;كمتر اظهار خستگي مي كنند;تكليف مدار "TASK-ORIENTED"هستند;به فوريتهاي زماني حساسيت دارند;رقابت جو و اهل پيشرفت اند;تلاش مي كنند بطور همزمان چند كار انجام دهند و هميشه در انجام كارهاي مختلف شتابزده عمل مي كنند;رفتارهاي خشونت آميز و پرخاشجويانه دارند;دائما درحال حركت و تحرك هستند.به هرحال پرداختن افراطي و شديد به فعاليتهاي مربوطه به شغل و اهداف غيرواقعي و دست نيافتني را در رابطه با كار خويش دنبال كردن به گفته بسياري از محققان اولين علائم و مراحل هشداردهنده فرسودگي شغلي است .راههاي بهبود فرسودگي كاري به طور كلي مدارك و اسناد تحقيقاتي درزمينه اينكه آيا فرسودگي شغلي بازگشت پذيراست يا خير؟ گوياي اين حقيقت است كه فرسودگيهاي بدني و رواني را مي توان از دامان قربانيان سندرم مزبور پاك كرد. البته راههاي مقابله با سندرم فرسودگي كاري متعددهستند.
اما عمده ترين آنها فهرست وار عبارتند از:
1 - كاهش و ازبين بردن استرسهاي موجود در محيط كار. اين مسئله به عنوان اولين قدم براي بهبودي سندرم فرسودگي شغلي به حساب مي آيد. ازآنجايي كه وجود استرسهاي شغلي در پيدايش اين سندرم نقش كليدي و اساسي را بازي مي كنند لذا رفع اينگونه فشارهاي رواني به بهبود سندرم فوق كمك شايان توجهي مي كند;
2 - افرادي كه از فرسودگي شغلي رنج مي برند نياز مضاعف و دوچنداني به حمايتهاي خانواده ، دوستان و همكاران دارند. به ديگر سخن ، حمايتهاي روحي و عاطفي از اين دسته افراد در بهبوديشان نقش مهمي را دارد;
3 - ارائه خدمات مشاوره اي نيز سهم عمده اي را در اصلاح سندرم فرسودگي كاري دارد.تغيير نگرشهاي منفي مبتلايان و دميدن روح عزت نفس و خود ارزشمندي در آنها درواقع از نيازهاي ايشان محسوب مي شود;
4 - تغيير شرايط كاري نامساعد و نامطلوب .
در پايان بحث درمان اشاره به اين نكته نيز ضروريست كه هرگونه اقدام و فعاليتي به منظور ازبين بردن علائم و نشانه هاي فرسودگي كاري در كاركنان و مديران سازمانهادرحقيقت ، قدمي به سوي افزايش بهره وري است . از آنجايي كه مبتلايان به سندرم فرسودگي كاري قبل از ابتلا افرادي پركار و داراي جديت بسيار زياد در انجام وظايف محوله بوده اند، بنابراين برگرداندن آنها به وضع و حال اوليه شان ، سازمانها را در دستيابي به اهدافشان كمك مي كند.
اندازه گيري فرسودگي شغلي
استفاده فني از مفهوم فرسودگي كاري در اصل به فريدنبرگر برمي گردد. مجموعه فعاليتهاي او باعث شد اولين پرسشنامه ارزيابي ميزان فرسودگي شغلي در سال 1981توسط مسلاك و جكسون تدوين شود. اين محققان ابراز داشتند كه فرسودگي شغلي نتيجه و پيامد استرس طولاني و بلندمدت است كه خود باعث فرسودگي عاطفي ،دگرسان بيني خود يا مسخ شخصيت و فقدان احساس ترقي و پيشرفت در فرد مي گردد.فرم 18 سوالي اين مقياس ارائه مي گردد. لازم به ذكر است كه18 سوال مذكور توسطمسلاك تدوين يافته اند براي پاسخگويي به سوالهاي شغل شما به عنوان ملاك و منبع بايددرنظر گرفته شود.
گزينه هاي مربوط به هر سوال عبارتند از:1 - مواقع اندكي در طول ماه 2 - هر ماه 3 - مواقع اندكي در طول ماه 4 - هرهفته 5 - مواقع اندكي در طول هفته 6 - هر روز
نتيجه و تحليل آزمون :
1 - سوالهاي 1 تا 4 درجه مسخ شخصيت رامي سنجد و وضعيت پاسخگويي در اين عامل به شرح زير است :الف " نمره 2/99-1 پايين نمره 4/99-3 متوسط و بالاخره نمره 5 به بالا نشاندهنده مسخ شخصيت بالا در فرد است .
2 - پرسشهاي 5 تا 11 به اندازه گيري احساس پيشرفت و ترقي شخصي در فردمي پردازند و وضعيت فرد در اين عامل نيز به قرار زير است :الف " نمره 5 به بالا نشاندهنده اين است كه فرد از لحاظ احساس ترقي و پيشرفت شخصي درحد ضعيف و پاييني است .ب " نمره 4/99-3 بيانگر وضع متوسطج "نمره 99/2-1نشاندهنده وضعيت خوب وبالاست .
3 - و بالاخره اينكه سوالهاي 12 تا 18 ميزان فرسودگي عاطفي را مي سنجد كه وضع فردبر روي اين عامل نيز در زير نشان داده شده است :
الف - 2/99-1 پايين
ب - /4/99-3 متوسط
ج - 5 به بالا نيز فرسودگي عاطفي بالا
18 سوال اين پرسشنامه عبارتند از:
الف - 1" مواقع اندكي در طول سال 2" هرماه 3" مواقع اندكي در طول ماه 4" هرهفته 5" مواقع اندكي در هفته 6" هر روز
نتيجه گيري
افرادي كه به طور طولاني مدت در معرض استرسهاي شديد هستند، امكان دارد مبتلابه فرسودگي كاري شوند. اين پديده سندرمي است كه شامل فرسودگي فيزيكي عاطفي ورواني است و توام با احساس شديد پايين بودن پيشرفت شخصي در فرد است ، بدين معني كه افراد درگير با اين مساله احساس مي كنند هيچگونه پيشرفت و ترقي در زندگي حرفه اي و شخصي خويش ندارند. در محيطهاي صنعتي و سازماني عوامل و علل مختلفي را مي توان براي بروز فرسودگي كاري معرفي كرد كه عمده ترين آنها روشي است كه سرپرستان و مديران سازمان به عنوان سبك رهبري و كنترل افراد و سازمان براي خوداتخاذ مي كنند. سازمانها و محيطهاي كاري كه داراي سبك ملاحظه كارانه كمتري هستند،كاركنان خود را بيشتر در معرض ابتلا به پديده فرسودگي شغلي قرار مي دهند. به عبارت ديگر سندرم فرسودگي كاري بيشتر قربانيان خود را از بين سازمانها و موسساتي مي گيردكه رفتارهاي ملاحظه كارانه و گرم و عاطفي كمتري از طرف مديران و روساي آنها سرمي زند. مديران و سرپرستاني كه به طور كاملا خشك و رسمي در سازمان رفتار مي كنند واز فراهم آوردن محيطي آرام ، عاطفي و گرم براي كاركنان خود دريغ مي ورزند، مسلما بايدآگاه باشند كه زيردستان خود را بيشتر به وادي فرسودگي شغلي رهنمون و تلاش كمتري درجهت بهبود بهره وري در سازمان از خود نشان مي دهند. اگرچه برخي از افراد از لحاظشخصيتي و صفات فردي و دروني بيشتر مستعد ابتلا به اين عارضه هستند با اين حال ،فرسودگي شغلي با اتخاذ شيوه ها و تدابير خاصي قابل اصلاح و برگشت پذير است ومي توان تدابيري را جهت درمان آن به كار برد.

No comments: