Saturday, October 17, 2009

برق گرفتگي ، يك پايان غم انگيز (قسمت دوم ) Electrocution , a Tragic End

مقاومت بافتي هم فاكتور مهمي بوده چرا كه جريان برق سعي در عبور از مسيري مي نمايد ، كه حداقل مقاومت را دارا باشد ، به همين دليل در اكثر موارد سطح فلكسور مچ دست و ساعد و اگزيلا گرفتار مي شوند، آقاي مان Mann و همكاران گزارش كردند ، كه در حدود 45% از بيماراني كه حدود 24 ساعت دكمپرسيون داشته اند ، آمپوتاسيون اندام به عمل آمده و در آنهايي كه دبريدمان و دكمپرسيون تأخيري داشته اند در 10% موارد آمپوتاسيون داشته اند.
تعداد جراحت حاصله از الكتريسيته ، بستگي به عوامل ذيل دارد :
1- مقدار انرژي الكتريكي
2- مدت زمان برقراري جريان
3- مقاومت پوست
4- مسير عبور جريان
الكتريسيته اثرات مستقيم روي قلب و ساقه مغزي داشته و آسيب به عروق ممكن است ، موجب آسيب هيپوكسيك در ميوكارد شود و نكروز ميوكارد با عواقب پارگي ديواره قلب و يا عضله پاپيلري ، ديده شده است ، ترومبوز اندام ها شايع است و تشخيص محل ورود و خروج جريان مهم است ، زيرا آسيب ناشي از جريان برق ، فقط در ارگان هايي كه بين اين دو محل قرار دارد ديده مي شود.
آسيب هاي نرولوژيك حاصله از الكتريسيته ناشي از :
1- عبور جريان از اعصاب و نخاع و مغز
2- ايست قلبي و انسفالوپاتي هيپوكسيك
3- تروماي ايجاد شده در سر ناشي از پرت شدن در اثر شوك الكتريكي باشد.
عوارض عصبي زودرس ناشي از برق گرفتگي مي تواند :
1- فشار عصبي
2- اضطراب و تحريك پذيري
3- فراموشي و اختلال حافظه باشد ،
علل مرگ تأخيري كه معمولاً 2% مي باشد، مي تواند ناشي از :
1- سپتي سمي
2- برونكو پنوموني
3- نارسايي كليوي
4- انفاركتوس ميوكارد باشد.

No comments: