Thursday, November 19, 2009

داستان مدیریتی "مرگ همکار"

یکروز وقتی کارمندان به اداره رسیدند ، اطلاعیه بزرگی را در تابلوی اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود :« دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت . شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت 10 در سالن اجتماعات برگزار می شود دعوت کنیم »در ابتدا ، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می شدند اما پس از مدتی ، کنجکاو می شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است .این کنجکاوی ، تقربیاً تمام کارمندان را ساعت 10 به سالن اجتماعات کشاند . رفته رفته که جمعیت زیاد می شد هیجان هم بالا می رفت . همه پیش خود فکر می کردند : « این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود ؟ به هر حال خوب شد که مرد ! »کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی نزدیک تابوت می رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می کردند ناگهان خشکشان می زد و زبانشان بند می آمد .آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود و هرکس به درون تابوت نگاه می کرد ، تصویر خود را می دید . نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود :« تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جزء خود شما . شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی شادی ها ، تصورات و موفقیت هایتان اثر گذار باشید . شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید .زندگی شما وقتی که رئیستان ، دوستانتان ، والدین تان ، شریک زندگی تان یا محل کارتان تغییر می کند ، دستخوش تغییر نمی شود. زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید ، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسئول زندگی خودتان می باشید .مهم ترین رابطه ای که در زندگی می توانید داشته باشید ، رابطه با خودتان است خودتان را امتحان کنید . مواظب خودتان باشید . از مشکلات ، غیرممکن ها و چیزهای از دست داده نهراسید . خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید .دنیا مثل آینه است . انعکاس افکاری که فرد قویاً به آن ها اعتقاد دارد را به او باز می گرداند . تفاوت ها در روش نگاه کردن به زندگی است .

No comments: