Saturday, May 24, 2008

برخي ازتعاريف كاربردي بر طبق استاندارد IEC

تجهيزات الكتريكي ( Electrical Equipment ) : وسايل ، تجهيزات ، لوازم ، دستگاهها و مصالحي اند كه براي توليد ، انتقال ، توزيع ، يا مصرف انرژي الكتريكي به كار مي روند مانند : مولدها ، لوازم و اسبابها و دستگاههاي برقي ، وسايل اندازه گيري ، وسال حفاظتي ، تجهيزات و مصالح سيستم هاي سيم كشي و لوازم مصرف كننده انرژي الكتريكي
تأسيسات الكتريكي ( Electrical Installation ) : مجموعه اي است از تجهيزات الكتريكي به هم پيوسته براي انجام هدف و يا اهداف معين كه داراي مشخصه هاي هماهنگ و مرتبط باشند.
مدار ( Circuit ) : مجموعه اي از تجهيزات الكتريكي در يك تأسيسات است كه از منبع واحدي تغذيه نموده و به كمك وسايل حفاظتي واحدي در برابر اضافه جريان ها حفاظت شده باشند.
قسمت برقدار ( Live Part ) : هر سيم يا هادي ديگري كه با نيت برقدار شدن آن در بهره برداري عادي مورد استفاده قرار مي گيرد و شامل هادي خنثي نيز مي باشد ولي به طور قراردادي هادي مشترك حفاظتي / خنثي ( PEN ) را شامل نمي شود.
بدنه هادي ( Exposed Conductive Part ) : بدنه هاي هادي ( فلزي ) و اجزاي ديگر تجهيزات الكتريكي كه هادي مي باشند و مي توان آنها را لمس نمود و به طور عادي برقدار نيستند اما در حالت وجود اتصالي ممكن است برقدار شوند.
قسمت هاي هادي بيگانه ( Extraneous Conductive Part ) : بدنه هادي اي است كه جزء تأسيسات الكتريكي نمي باشد ولي قادر است پتانسيلي را كه معمولاً پتانسيل زمين است در معرض تماس قرار دهد ( در اثر بروز اتصالي برقدار گردد ). قسمت هاي هادي بيگانه شامل : اسكلت فلزي و قسمت هاي فلزي ساختمانها ، لوله هاي فلزي گاز ، آب و حرارت مركزي و ...
هادي حفاظتي ( Protective Conductor ) : هادي است كه براي حفاظت در برابر برق گرفتگي لازم مي باشد و هر يك از اجزاي زير را از نظر الكتريكي به هم وصل مي كند : بدنه هاي هادي ، قسمت هاي هادي بيگانه ، ترمينال اصلي اتصال زمين ، الكترود زمين ، نفطه زمين شده منبع تغذيه ، نقطه خنثي مصنوعي.
هادي خنثي ( Neutral Conductor ) : هادي است كه به نقطه خنثي سيستم وصل بوده و مي تواند در انتقال انرژي الكتريكي از آن استفاده شود. هادي مشترك حفاظتي / خنثي ، هادي است زمين شده كه به صورت اشتراكي هر دو وظيفه هاديهاي حفاظتي ( PE ) و خنثي ( N ) را انجام دهد.
الكترود زمين ( Earth Electrode ): يك قطعه يا قسمت هادي يا گروهي متشكل از قطعات هادي كه در تماس بسيار نزديكي با زمين بوده و با آن اتصالي الكتريكي بر قرار مي كند.
جريان مجاز ( Rating Current ) : حداكثر جرياني است كه به طور مداوم در شرايطي تعيين شده ، بدون اينكه دماي وضعيت تعادل يك هادي از ميزان معيني تجاوز نمايد مي تواند از آن عبور كند. در مورد هادي ها ( سيم ، باسداكت و كابل ) جريان اسمي همان جريان مجاز حرارتي است.
اضافه جريان ( Over Current ) : هر جرياني كه بيش از جريان اسمي باشد.
جريان اضافه بار ( Over Load Current ) : اضافه جرياني است كه در مداري برقرار مي شود كه از نظر الكتريكي آسيب نديده باشد.
جريان اتصال كوتاه ( Short Circuit Current ) : اضافه جرياني است كه در نتيجه بروز اتصالي با امپدانس بسيار كوچك بين هادي هاي برقداري كه در شرايط عادي داراي اختلاف پتانسيل مي باشند ، ايجاد مي گردد.
جريان باقي مانده ( Residual Current ) : جمع جبري مقادير آني جريان هايي ( منتجه جريان هاي آني ) است كه از همه هادي هاي برقدار يك مدار معين ، در يك نقطه از تأسيسات الكتريكي عبور مي كند.
ولتاژ تماس ( Touch Voltage ) : ولتاژي است كه به هنگام بروز خرابي در عايق بندي بين قسمت هايي كه همزمان قابل لمس مي باشند ، ظاهر شود.
تجهيزات نصب ثابت ( Fixed Equipment ) : تجهيزاتي هستند كه توسط نگهدارهايي محكم شده باشند.
تجهيزات دستي ( Hand Held Equipment ) : تچهيزات قابل حمل كه در حالت عادي در دست گرفته مي شوند و در آنها موتور ( در صورت وجود ) جزء جدا نشدني از تجهيزات را تشكيل مي دهند.
زمين ( Earth ) : جرم هادي زميني است كه پتانسيل همه نقاط آن بطور قراردادي صفر است.
الكترودهاي زمين مستقل ( Independent Earth Electrode ) : الكترودهايي هستند كه فاصله آنها از همديگر به قدري است كه در صورت عبور حداكثر ممكن جريان از يكي از آنها ، پتانسيل ساير الكترودها به نحوي قابل ملاحظه تغيير نكند.
مقاومت كل اتصال زمين ( Total Earthing Resistance ) : مقاومت بين ترمينال اصلي اتصال زمين و جرم كلي زمين است.
تماس غير مستقيم ( Indirct contact ) : تماس شخص و حيوانات اهلي ( دام ) با بدنه هاي هادي است كه در شرايط بروز اتصالي برقدار شده باشند.
برق گرفتگي ( Shock ) : پديده اي است پاتوفيزيولوژيكي كه در نتيجه عبور جريان الكتريكي از بدن انسان يا حيوان بوجود مي آيد.
جريان نشتي ( Leakage Current ) : جرياني است كه بين مداري كه از نظر الكتريكي آسيب نديده است و زمين يا بدنه هاي هادي بيگانه بوجود مي آيد.
قطعاتي كه در آن واحد در دستر سند ( Simultaneously Acsessible Parts ) : هادي ها يا اجزاي هادي هستند كه همزمان توسط يك شخص يا يك حيوان اهلي قابل لمس باشند.
ترمينال اصلي زمين ( Main Earth Bar ) : ترمينال يا شينه اي است كه براي اتصال هادي هاي حفاظتي شامل هادي هاي هم بندي براي هم ولتاژ كردن و هادي هاي اتصال زمين عملياتي ( در صورت وجود ) پيش بيني و نصب مي گردد.
همبندي براي هم ولتاژ كردن ( Equpotential ) : اتصالات الكتريكي است كه پتانسيل بدنه هاي هادي و قسمت هاي هادي بيگانه را به يك سطح مي آورد.
هادي همبندي براي هم ولتاژ كردن ( Equpotential Conductor ) :
هادي حفاظتي است كه همبندي براي هم ولتاژ كردن را تضمين مي كند.

فيوز ها ، ريكلوزرها (بازبست ها ) و سكسيونرها ( قسمت اول )

براي حفاظت از شبكه هاي توزيع ، از ابزارهاي بسيار گوناگوني استفاده مي شود. در هر مورد خاص بر مبناي نوع عنصري كه بايد مورد حفاظت قرار گيرد و سطح ولتاژ سيستم ، نوع حفاظت تعيين مي شود و حتي اگر استانداردهاي خاصي براي حفاظت كلي از سيستم هاي توزيع وجود نداشته باشد ، مي توان در ارتباط با چگونگي كار وعملكرد اين سيستم ها ، توضيحاتي كلي و عمومي ارائه داد .
ابزارها و تجهيزات
ابزارهايي كه بايد در حفاظت سيستم توزيع مورد استفاده قرار گيرند ، عبارتند از :
§ رله هاي جريان زياد ؛
§ ريكلوزرها ( بازبست ها ) ؛
§ سكسيونرها ؛
§ فيوزها
رله هاي جريان زياد
رله هاي جريان زياد با مشخصات زمان – جريان معكوس در حفاظت شبكه هاي قدرت تا هر سطح ولتاژي بكار مي روند. در طول سالها اين گونه رله ها به تعداد بسيار زياد در اكثر شبكه هاي دنيا به عنوان حفاظت اصلي و يا حفاظت ثانويه و پشتيبان در طرح هاي پيچيده بكار رفته اند. جريان و زمان رله هاي جريان زياد قابل تنظيم بوده و بدينوسيله مي توانند براي تمايز صحيح در هنگام خطا و اضافه بار همانند فيوزها استفاده شوند. در بعضي موارد بهره گيري از طبقه بندي زماني براي حفاظت مطلوب در تمامي حالات مقدور نبوده و براي بهبود عملكرد سيستمهاي حفاظتي در اينگونه شرايط از جهت جريان يا به عبارت ديگر رله هاي جريان زياد جهت دار و رله هاي اتصال زمين استفاده مي كنند. مشخصه هاي جريان زياد را مي توان به چندين بخش تقسيم كرد :
- حفاظت جريان زياد آني
- حفاظت جريان زياد با تأخير معين
- حفاظت جريان زياد با مشخصه معكوس
رله هاي القايي ديسكي براي حفاظت جريان زياد با طبقه بندي زماني بكار مي روند. اين رله ها داراي مشخصه زمان – جريان معكوس هستند و همچنين مجهز به ابزاري براي تنظيم زمان عملكرد و جريان عملكرد هستند.
ريكلوزرها ( بازبست ها يا كليدهاي وصل مجدد )
بازبست ، ابزاري است كه مي تواند شرايط اضافه جريان در اتصال كوتاه فاز و فاز به زمين را آشكار و در صورت وجود جريان اضافه در مدار ، پس از يك زمان از پيش مشخص شده آن را قطع و سپس به طور خودكار وصل مجدد انجام دهد تا خط ، بار ديگر در مدار قرار گيرد. اگر خطايي كه در آغاز ، باعث عمل بازبست شده است ، همچنان وجود داته باشد ، آنگاه پس از تعداد معيني وصل مجدد ، رله مدار را همچنان در حالت قطع نگاه مي دارد و بخش آسيب ديده را از مدار مجزا خواهد كرد. در يك سيستم توزيع هوايي ، در حدود 80 تا 95 درصد از خطاها داراي طبيعتي گذرا هستند و نهايتاً ، حداكثر پس از چند سيكل يا چند ثانيه خود بخود از ميان مي روند. بنابراين بازبست ها ، با مشخصه قطع و وصلي كه گفتيم ، از خروج خط از سرويس در اثر رخ داد خطاهاي گذرا پيشگيري مي كند. بازبست ها نوعاً حداكثر داراي سه بار عملكرد باز كردن و بستن متوالي هستند و پس از آن ، عملكرد باز كردن نهايي بر اين رشته ، خاتمه مي دهد . علاوه بر اين ، يك بار بستن دستي نيز معمولاً مجاز است. مكانيزم شمارش گر ، عملكرد واحد ها فاز يا فاز-زمين را تنظيم مي كند و در صورت وجود ابزارهاي ارتباطاتي مناسب ، مي توان آن ها را از طريق ابزارهاي كنترل شدة بيروني نيز تنظيم كرد.
مشخصة زمان/جريان بازبست ها معمولاً از سه منحني تشكيل مي شود ، يكي از منحني ها مربوط به عملكرد آني و دو منحني ديگر مربوط به عملكردهاي با تأخير هستند كه به ترتيب آن ها را با A ، B و C نشان مي دهند.البته ، بازبست هاي جديد كه از كنترل هاي ريزپردازنده اي برخوردارند ، داراي منحني هاي زمان/جريان قابل گزينش از طريق صفحه كليد هستند و در نتيجه اين امكان را در اختيار مهندسان قرار مي دهند كه براي برقراري نيازهاي تمايزي مشخص ، منحني زمان/جريان مناسبي را پديد آورند. اين امر باعث مي شود تا بدون نياز به تغيير ابزار براي ايجاد آرايش مناسب و برآوردن نيازهاي مصرف كنندگان بتوان مشخصة عملكرد بازبست را از نو برنامه ريزي نمود.
براي تضمين حداقل قطعي در مدار و قطع حداقل برق مصرف كنندگان ، هماهنگي با ديگر ابزارهاي حفاظتي مهم است. معمولاً مشخصة زماني و توالي عملكرد بازبست چنان انتخاب مي شود كه با مكانيزم پيش از آن نسبت به منبع تغذيه ، هماهنگي لازم پديد آيد. پس از گزينش اندازه و توالي عملكرد بازبست ، براي ايجاد هماهنگي درست ، تجهيزات بعدي بايد به طور مناسب تنظيم شوند.
بخش نخست ، در مد عملكرد سريع طراحي مي شود تا بيش از آسيب رساني خطاهاي گذرا و خرابي خطوط ، خطاهاي گذرا را در سيستم از عملكرد بخش هاي سه گانه اي در يك روند زمان بندي شده با تنظيم هاي زماني از پيش تعيين شده عمل مي كند. اگر خطا دائمي باشد ، عملكرد با تأخير زماني نزديك ترين ابزارهاي حفاظتي به محل خطا را وا مي دارد تا وارد عمل شوند و بخش خارج شدة شبكه را حداقل سازد.
شدت خطاهاي فاز به زمين از خطاهاي فاز كمتر است و بنابراين ، بازبست ها بايد داراي حساسيت مناسبي براي آشكار ساختن اين خطاها باشد.يكي از راه ها بهره گيري از CT هايي است كه به صورت بازماندي بسته شده اند ، چنان كه جريان منتجه بازماندي در شرايط كار عادي تقريباً صفر است. در اين شرايط ، در صورت بيشتر شدن جريان بازماندي از مقدار تنظيمي ، چنان كه به هنگام اتصال كوتاه زمين مي دهد ، بازبست وارد عمل مي شود.
بازبست ها را مي توان به صورت زير دسته بندي كرد:
§ تك فاز و سه فاز ؛
§ مكانيزم هايي با عملكرد هيدروليكي يا الكترونيكي ؛
§ روغني ، خلاء يا SF6
هرگاه بار ، غالباً تك فاز باشد ، از بازبست هاي تك فاز استفاده مي شود. در چنين حالتي ، به هنگام رخ داد خطاي تك فاز ، بازبست بايد به سرعت فاز اتصالي شده را از مدار خارج كند تا تغذيه در فازهاي ديگر همچنان وجود داشته باشد. هر گاه لازم باشد كه براي پيشگيري از بارگذاري نامتعادل ، هر سه فاز از مدار خارج شوند از ريكلوزرهاي سه فاز استفاده مي شود.
بازبست ها با مكانيزم عملكرد هيدروليكي دارا يك سيم پيچ قطع كننده هستند كه به صورت سري در خط قرار مي گيرند و هرگاه جريان گذرنده از اين سيم پيچ از ميزان تنظيمي بيشتر شود ، سيم پيچ يك پيستون را به سوي خود مي كشد و باعث باز شدن پل هاي بازبست و قطع مدار خط مي شود. مشخصة زماني و توالي عملكرد بازبست به عبور روغن از مخازن متفاوت وابسته است. نوع الكترونيكي مكانيزم كنترل معمولاً در بيرون بازبست قرار مي گيرد و سيگنال هاي جريان را از طريق يك CT از نوع پوسته اي دريافت مي كند. با بيشتر شدن جريان از مقدار تنظيم شده ، يك ابزار ايجاد تأخير زماني فعال و نهايتاً باعث توليد يك سيگنال قطع و ارسال آن به مكانيزم كنترل بازبست مي شود. مدار كنترل توالي باز و بستن هاي مكانيزم را بر اساس تنظيم ، تعيين مي كند. براي بستن اتصالات در باز بست هاي با مكانيزم عملكرد الكترونيكي ، از يك سيم پيچ با يك مكانيزم موتوري استفاده مي شود. در بازبست هاي روغني ، از روغن براي خاموش كردن قوس و نيز به عنوان عايق اصلي استفاده مي شود و مي توان همان روغن را در مكانيزم كنترلي نيز به كار برد. بازبست هاي SF6 و خلاء داراي اين مزيت هستند كه تعمير و نگهداري كمتري لازم دارند.
در يك شبكة توزيع از بازبست ها در نقاط زير استفاده مي شود :
§ در پست ها ، براي ايجاد حفاظت اوليه در يك مدار.
§ در مدارهاي فيدر اصلي ، براي تقسيم خطوط طولاني و بنابراين جلوگيري از خروج تمام خط در اثر رخ داد خطايي در انتهاي آن.در شاخه ها يا خروجي هاي انتهايي خط ، براي پيشگيري از باز شدن مدار اصلي در اثر خطاهاي رخ داده در شاخه ها.

فيوز ها ، ريكلوزرها (بازبست ها ) و سكسيونرها ( قسمت دوم )


سكسيونرها
سكسيونر ، ابزاري است كه پس از عملكرد يك كليد يا بازبست كه در بالادست آن قرار دارد ، بخش آسيب ديدة يك مدار توزيع زا به طور خودكار از مدار جدا مي كند و معمولاً در پايين دست يك بازبست نصب مي شود. از آن جا كه يك سكسيونر ، تحمل و توان قطع جريان اتصال كوتاه را ندارد ، بايد همواره به همراه يك ابزار پشتيبان كه از توان قطع در زير بار برخوردار است ، مورد استفاده قرار گيرد. سكسيونرها مقدار عملكردهاي بازبست در مدت زمان اتصال كوتاه را مي شمارند و پس از آن كه تعداد باز شدن هاي بازبست به تعداد از پيش تعيين شده اي رسيد و به هنگام باز بودن بازبست ، سكسيونر باز مي شود و بخش اتصالي شده را به كلي از مدار جدا مي كند. اين امر باعث مي شود كه بازبست دوباره در شرايط كار عادي قرار گيرد و بنابراين ارتباط منبع تغذيه با بخش هاي سالم مدار مجدداً تنظيم مي شود.
سكسيونرها در آرايش هاي تك فاز و سه فاز و با مكانيزم هاي عملكرد هيدروليكي و الكترونيكي ساخته مي شوند. يك سكسيونر داراي مشخصة عملكرد زمان/جريان نيست و مي تواند در فاصلة دو وسيلة حفاظتي با منحني هاي عملكردي بسيار نزديك به هم و در جايي كه افزودن يك پلة اضافي در ميان آن ها عملي نيست ، مورد استفاده قرار گيرد.
در سكسيونرهاي با مكانيزم هيدروليكي ، يك سيم پيچ به صورت سري با خط قرار مي گيرد. هرگاه اضافه جرياني در خط پديد آيد ، سيم پيچ يك پيستون را به حركت در مي آورد و اين نيز با باز شدن مدار و صفر شدن جريان از طريق جابجايي روغن در مخازن سكسيونر ، يك مكانيزم شمارش را تحريك مي كند. پس از تعداد معيني باز شدن مدار ، پيوندهاي سكسيونر از طريق فنرهاي از پيش تنش يافته ، باز مي شود، اين نوع از سكسيونرها را مي توان به كمك دست مجدداً بست . سكسيونرهاي الكترونيكي در عمل انعطاف پذيرتر و از نظر تنظيم ساده تر هستند. جريان بار از طريق CT ها اندازه گيري و از جريان ثانويه به عنوان تغذيه براي مدار كنترل كه تعداد عملكردهاي بازبست و با هر وسيلة قطع كنندة ديگري را مي شمارد ، استفاده مي شود. سپس در صورت لزوم يك سيگنال قطع براي پخش بازكننده فرستاده مي شود. اين نوع سكسيونرها از طريق مكانيزم هاي دستي يا موتوري قابل وصل مجدد هستند.
به هنگام انتخاب يك سكسيونر بايد عوامل زير را در نظر گرفت :
1- ولتاژ سيستم
2- حداكثر جريان بار
3- حداكثر سطح اتصال كوتاه
4- ايجاد تمايز ابزارهاي بالادستي و پايين دستي
ولتاژ نامي و جريان يك سكسيونر ، بايد با حداكثر مقدار ولتاژ يا بار در نقطة نصب برابر يا از آن بزرگتر باشد. ظرفيت اتصال كوتاه ( گشتاور نامي ) يك سكسيونر نيز بايد از سطح اتصال كوتاه در نقطة نصب بيشتر يا با آن مساوي باشد. حداكثر زمان برطرف سازي خطا در ابزار قطع كنندة همراه با سكسيونر نبايد از شرايط نامي اتصال كوتاه سكسيونر بيشتر شود. عواملي كه در زمينة ايجاد تمايز بايد مورد توجه قرار گيرد ، عبارتند از تنظيم جريان شروع و تعداد عملكردهاي ابزار قطع كنندة سكسيونر پيش از باز شدن آن.

فيوز ها ، ريكلوزرها (بازبست ها ) و سكسيونرها (قسمت سوم)


فيوزها
فيوز ، يكي از ابزار حفاظت در برابر اضافه جريان است ؛ در فيوز عنصري وجود دارد كه در اثر عبور جريان ، مستقيماً گرم و در صورت بيشتر شدن آن از يك مقدار از پيش تعيين شده ، كاملاً ذوب مي شود. فيوزي كه به طور مناسب انتخاب شده است بايد پس از ذوب شدن عضو مورد نظر ، مدار را به كلي قطع كند ، قوس الكتريكي پديد آمده در لحظة قطع را از ميان بردارد و سپس مدار را در شرايط باز ، با حضور ولتاژ نامي در پايانه هايش ، همچنان نگاه دارد ( يعني در دو سر عضو فيوز ، قوس الكتريكي وجود نداشته باشد )
بيشتر فيوزهاي به كار رفته در سيستم هاي توزيع بر اساس اصل رانش عمل مي كنند ، يعني داراي لوله اي براي از بين بردن قوس الكتريكي هستند ، كه درون آن يك فيبر غير يونيزه و يك عنصر ذوب شونده وجود دارد. به هنگام رخ داد خطا ، همراه با ذوب شدن عنصر فلزي ، فيبر دروني گرم مي شود و گازهاي غيريونيزه اي توليد مي كند كه در درون لوله جمع مي شوند. در اين شرايط قوس فشرده شده و به بيرون لوله هدايت مي شود. علاوه بر اين ، فرار گاز از دو سر لوله باعث پديد آمدن ذراتي مي شود كه قوس را در شرايط بيرون شدگي نگاه مي دارد. با اين روش ، قوس درست در لحظة صفر شدن جريان ، خاموش مي شود. حضور گازهاي غير يوني و رانش در درون لوله ، عدم بازيابي مجدد جريان اتصال كوتاه پس از لحظة عبور جريان در نقطة صفر را تضمين مي كند.ناحية عملكرد از طريق دو عامل محدود مي شود : حد پاييني يا حداقل زمان لازم براي ذوب شدن فيوز ( زمان ذوب كمينه ) و حد بالايي كه به كمك حداكثر زمان كل لازم براي برطرف شدن خطا توسط فيوز تعيين مي شود.
براي دسته بندي فيوزها بر اساس ولتاژ نامي ، جريان نامي ، مشخصه جريان بر حسب زمان ، خصوصيات ساختماني و ديگر عوامل ، استانداردهاي گوناگوني وجود دارد. به عنوان مثال بخش هاي مختلفي از استانداردهاي ANSI/UL 198-1982
در مورد فيوزهاي ولتاژ پايين در حدود 600 ولت يا كمتر هستند. در مورد فيوزهاي ولتاژ متوسط يا ولتاژ بالا در بازة 3/2 كيوولت تا 138 كيلوولت ، بايد استانداردهايي مانند ANSI/IEEE ( 37.40.41.42.46.47.48 ) را به كار برد. سازمان ها و كشورهاي ديگر از استانداردهاي خود استفاده مي كنند و علاوه بر اين كارخانجات سازندة فيوز نيز علائم و دسته بندي هاي خاص خود را دارند.
در سيستم هاي توزيع ، در شاخه هاي فيوز استفاده از حروف K و T به ترتيب براي انواع تند و كند بر اساس نرخ سرعت عملكرد آنها امري عمومي است. نرخ سرعت ، نسبت به جريان ذوب كمينه اي كه در s 1/0 باعث عملكرد فيوز مي شود به جريان كمينه اي است كه در s 300 باعث عملكرد آن مي شود. در شاخه هاي K ، SR ( نرخ سرعت ) در حدود 6 تا 8 و در شاخه هاي T در حدود 10 تا 13 تعريف مي شود.
براي انتخاب فيوز مناسب براي استفاده در يك سيستم توزيع ، اطلاعات زير ضروري است :
1- سطح ولتاژ سطح عايقي
2- نوع سيستم
3- سطح اتصال كوتاه بيشينه
4- جريان بار
چهار عامل فوق جريان و ولتاژ نامي و ظرفيت اتصال كوتاه فيوز را تعيين مي كنند.

سومین همایش ایمنی وبهداشت حرفه ای در صنعت برق در شرکت برق منطقه ای یزد برگزار گردید











Tuesday, May 20, 2008

زمين و مقاومت الكتريكي

هدف از اتصال به زمين هر چه باشد – تأمين ايمني در برابر برقگرفتگي انسان يا حيوان در بهره برداري از سيستم الكتريكي ، يا ، حفظ عايقبندي سيستم يا ايجاد مسيري براي جريان عملياتي با هدف تحريك لوازم حفاظتي به واكنش و يا تأمين ايمني در برابر برقگرفتگي هنگام انجام تعميرات بر روي تجهيزات يا خطوط نيروي برق – وجود سيستم اتصال به زمين در سيستم هاي الكتريكي اجتناب ناپذير است.
حتي در سيستم هاي IT كه بدون اتصال به زمين به حساب مي آيند ، براي كشف وقوع اتصال فاز به زمين و تحريك رله زمين به واكنش ، به ايجاد مسيري براي عبور جريان تحريك از طريق زمين احتياج است ، هر چند در اين مورد ، مقاومت اتصال به زمين بايد به قدر كافي بالا باشد تا جريان تحريك از حد معيني بيشتر نشود.
مقصود از اتصال زمين ، اتصال به جرم كلي زمين است.
آشنا شدن با اين مفهوم و پي بردن به معناي جرم كلي زمين براي فهم مطالب مربوط به اتصال زمين و نقش الكترود زمين ، اهميتي بسيار زياد دارد.
تا جايي كه مربوط به مسايل عملياتي و غيره باشد ، اتصال به جرم كلي زمين ممكن است مستقيم يا از طريق نوعي امپدانس انجام شود. به طور كلي ، بجزء مواردي مانند سيستم هاي IT ، در احداث اتصال به زمين ، يا هادي اي كه در تماس با زمين بوده و به آن الكترود زمين گفته مي شود ، دو هدف زير تعقيب مي شود :
1- مقاومت اتصال به جرم كلي زمين يا خلاصه تر مقاومت الكترود زمين تا حد امكان كم باشد.
2- تأسيسات اتصال به زمين – هادي ها ، الكترود زمين ، اتصالات و غيره – توانايي عبور جريانهاي اتصال به زمين را در مدت برقراري اين جريان ها ، داشته باشند.
براي تحقق اين هدفها لازم است موارد زير مطالعه شوند :
1- جنس ، مقاومت ويژه ، دما و رطوبت خاكي كه الكترود در آن مدفون مي شود ؛
2- جنس ، اندازه ها و نحوه نصب الكترود زمين ؛
3- نحوه انجام اتصالات به الكترود زمين ؛
علاوه بر اينها توجه به موارد زير نيز ضروري خواهد بود :
1- چگالي جريان در سطح الكترود در تماس با خاك
2- پتانسيل بر روي سطح زمين در اطراف الكترود
و در خاتمه ، اندازه گيري مقاومت الكترود زمين نسبت به جرم كلي زمين و در برخي موارد اندازه گيري مقاومت ويژه خاك ، مهمترين كاري است كه بايد انجام شود.

استفاده از بنتونيت در احداث اتصال زمين

در هدايت الكتريكي و انتقال جريان به درون زمين دو عامل اساسي نقش دارند :
1- اندازه و شكل الكترودهايي كه در منطقه استفاده مي شود ( اعم از ميله اي يا صفحه اي )
2- مقاومت خاك منطقه كه خود بستگي به عوامل زير دارد :
- نوع خاك
- تركيب شيميايي نمك هاي حل شده در آب هاي درون خاك
- درصد رطوبت خاك
- دماي خاك به طوري كه خاك هاي يخ زده داراي مقاومت بالايي هستند
- اندازه دانه ها و توزيع دانه در خاك
- تراكم خاك و فشار وارد بر آن
لازم به ذكر است كه به جز موارد فوق پارامترهاي ديگري نيز در مسئله قابليت هدايت الكتريكي زمين نقش دارند مانند عمق نصب الكترودها ، خواص شيميايي خاك مانند PH ، تغييرات عمق لايه بندي و توزيع دانه ها.
با توجه به نتايج تحقيقات و تجربيات در سيستم هاي توزيع برق در خصوص روش هاي بهينه سازي اتصال زمين ، افزودن نمك به خاك ها از ساده ترين و رايج ترين روش ها بوده و اگر چه در كوتاه مدت مشكل مقاومت زمين را رفع مي كند ولي به دليل خاصيت خورندگي بسيار بالاي نمك ، پس از مدت كوتاهي الكترودها و اتصالات مربوطه به طور كامل از بين رفته و بايستي با صرف هزينه هاي اضافي مكرر اقدام به تعويض الكترودها نمود. از طرفي بر اثر بارندگي هاي ساليانه پس از مدتي اين نمك ها نيز شسته شده و به لايه هاي زيرين منتقل گشته و مقاومت زمين مجدداً افزايش مي يابد. در نتيجه حداكثر كارايي با مخلوطهاي نمكي بين 5 تا 7 سال است.
با توجه به مقاومت بالا، زمينهايي كه خاك و بستر آن سنگي ، سنگلاخي و سخت بوده ، از لحاظ هدايت الكتريكي از نظر موارد اشاره شده در مقاومت خاك ، داراي مشكلات بسياري جهت احداث اتصال زمين مي باشند ، باعث شده تا استفاده از مواد كاهش دهنده مقاومت زمين ، متداول شده و اين مواد داراي تنوع زيادي باشند. از جملة اين مواد : Ground Enhanced Material (GEM ) ، ماركونيت ، بنتونيت سديم ، پليمرهاي جاذب رطوبت و Ultra Fill را مي توان نام برد.به لحاظ فراواني و قيمت مناسب خاك طبيعي بنتونيت سديم (Sodium Bentonite ) ، استفاده از اين ماده جهت ايجاد اتصال زمين به عنوان يك روش مؤثر و نوين متداول تر شده است. بنتونيت سديم داراي اندازه ذرات بسيار ريز ( كمتر از 0.02 ميكرون ) كه داراي سطح تماس بسيار بالا ( 800 متر مربع به گرم ) هستند بوده و قابليت جذب آب تا 5 برابر وزن اوليه خود افزايش حجم تا 13 برابر حجم خشك اوليه را دارد. همچنين اين ماده وقتي به 6 برابر حجم اولية خود مي رسد بصورت لزج و غليظ در آمده و نه تنها شكل خود را نگه مي دارد بلكه در صورت تماس با هر سطحي به آن مي چسبد و در نتيجه مي تواند هم مشكل تراكم خاك و هم چسبندگي و اتصال لازم را حل كند.
خاك بنتونيت زماني كه هيدراته مي شود بصورت شيميايي مي تواند آب را داخل خود نگه داشته و به عنوان يك عامل خشك كننده ، آب و رطوبت اطراف را با خاصيت مكشي خود جذب كند. در اثر تماس بنتونيت با نور خورشيد سطح بيروني آن خشك شده و از خروج رطوبت از قسمت هاي داخلي آن جلوگيري مي كند. اين ماده رسي نياز به مواد افزودني ندارد ( صرفاً بنتونيت نوع سديم اينگونه است ) و فاقد خاصيت خورندگي بوده و خواص آن براي ساليان متمادي ثابت مي ماند.
مقاومت بنتونيت سديم در 300% رطوبت ( وزن آب به وزن بنتونيت ) حدود 2 اهم بوده كه به دليل تشكيل الكتروليت ناشي از افزودن آب است. آبي كه به صورت شيميايي در بنتونيت نگهداري مي شود اجازه مي دهد تا سود وپتاس آهك (Ca O ) ، اكسيد منيزيم (Mg O ) و ديگر نمك هاي معدني موجود در آن يونيزه شده و با PH حدود 5/8 تا 5/10 تشكيل يك الكتروليت قوي را بدهد.
بنتونيت با توجه به خواص فوق به عنوان يك الكتروليت بهينه انتخاب مي شود گرچه مواد ديگري چون GEM ، ماركونيت و ... قابليتهايي دارند ليكن به علت رعايت مسائل ايمني هنگام مصرف در كار و قيمت بالا در قياس با بنتونيت در جايگاه پايين تري قرار دارند.

با تشكر از آقاي شاهرخ شجاعيان از شركت توزيع نيروي برق شهرستان اصفهان

سيستم هاي توزيع نيرو و مقررات ايمني حاكم بر آنها (قسمت اول)

لازمه طرح و اجراي تأسيسات الكتريكي ايمن و پايدار داشتن شناخت كامل از نوع سيستم نيروي تغذيه كننده آن و انتخاب صحيح روش هاي ايمني و وسايل حفاظتي و لوازم و تجهيزات بكار رفته در تأسيسات خواهد بود.
بطور كلي سه نوع سيستم نيرو به شرح زير معمول است :
1- سيستم TN
شامل :
1-1 سيستم TN-S
1-2 سيستم TN-C
1-3 سيستم TN-C-S

2- سيستم TT
3- سيستم IT

حرف اول از سمت چپ مشخص كننده رابطه سيستم با زمين است :
T : يك نقطه از سيستم مستقيماً به زمين وصل است ( معمولاً نقطه خنثي ) Earth-Terre
I : قسمت هاي برقدار سيستم نسبت به زمين عايق اند يا يك نقطه از سيستم از طريق يك امپدانس به زمين وصل است. (Isolated)
حرف دوم از سمت چپ مشخص كننده رابطه بدنه هاي هادي تأسيسات با زمين است :
N : بدنه هادي ها از نظر الكتريكي مستقيماً به نقطه زمين شده نيرو وصل مي شوند.Neutral
T : بدنه هاي هادي از نظر الكتريكي مستقيماً و مستقل از اتصال زمين سيستم نيرو به زمين وصل مي شوند.
علاوه بر اين دو مورد سيستم TN از حروف اضافي ديگر براي مشخص كردن نحوه بكارگيري هادي هاي حفاظتي PE و خنثي N استفاده مي شود :
S : در سرتاسر سيستم ، بدنه هاي هادي از طريق يك هادي مجزا ( PE ) به نقطه خنثي ( N ) در مبدأ سيستم وصل اند.
C : در سرتاسر سيستم ، بدنه هاي هادي به هادي مشترك حفاظتي خنثي ( PEN ) وصل اند.
در مواردي كه قسمتي از سيستم از مبدأ تا نقطه تفكيك هادي توأم حفاظتي – خنثي (PEN ) دارند و از آن به بعد دو هادي حفاظتي ( PE ) و خنثي ( N ) از هم جدا مي شوند ، از دو حرف C و S استفاده خواهد شد ، به نحوي كه چنين سيستمي به صورت TN-C-S مشخص مي شود।سيستم TN داراي نقطه اي است كه مستقيماً به زمين وصل است ( نقطه خنثي N ) و كليه بدنه هاي هادي تأسيسات الكتريكي از طريق هادي هاي حفاظتي ( PE ) ، به اين نقطه وصل اند. بسته به نحوه استفاده از هادي خنثي ( N ) و هادي حفاظتي ( PE ) ، اين سيستم خود به سه گونه تقسيم مي شود :

سيستم TN-S كه در سرتاسر آن از يك هادي حفاظتي ( PE ) مجزا استفاده شده است।

سيستم هاي توزيع نيرو و مقررات ايمني حاكم بر آنها (قسمت دوم )

سيستم TN-C : در سراسر سيستم ، بدنه تجهيزات به هادي مشترك حفاظتي و خنثي ( PEN ) وصل اند.


سيستم TN-C-S : بخشي از سيستم از مبدأ تا نقطه تفكيك داراي هادي توأم حفاظتي و خنثي ( PEN ) بوده و از آن نقطه به بعد دو هادي حفاظتي ( PE ) و خنثي ( N ) از هم جدا مي شوند।
از سه گونه اي كه براي سيستم TN ذكر شده است। گونه TN-C-S متداولترين آنهاست و در بعضي موارد TN-S مورد استفاده است و در كليه تأسيسات تحت پوشش اين مقررات ( مقررات ملي ساختمان ايران مبحث سيزدهم و استاندارد هاي وزارت نيرو ) ، از اين گونه ها استفاده خواهد شد.

سيستم TT : جز در موارد خاصي كه شرايط محلي براي استقرار آن مناسب باشد و يا وسايل حفاظتي مخصوص ( كليدهاي جريان باقي مانده ) بهره برداري از آن را ممكن كند ، قابل استفاده نيست و نظر به اينكه در كشور ما اينگونه شرايط به ندرت وجود خواهند داشت ، سيستم TT از شمول اين مقررات خارج است و استفاده از آن تنها با اجازه مخصوص مقامات صلاحيت دار مجاز خواهد بود।


سيستم IT : بعلت لزوم استفاده از وسايل حفاظتي مخصوص در آن ، جز در مواردي كه ضرورت ايجاب مي كند ، بصورت گسترده مورد استفاده نخواهد بود.
به عنوان مثال ، موارد استفاده از اين سيستم ، اتاق هاي عمل و نظاير آن در بيمارستانها مي باشد و در صنعت از اين سيستم در مواردي استفاده مي شود كه لازم است اولين اتصال به زمين سبب قطع تغذيه نشود مانند خطوط زنجيره اي توليد। بنابر اين ، جز در مواردي كه در اين مقررات ذكر شده است ، استفاده از اين سيستم منوط به كسب اجازه مخصوص از مقامات صلاحيت دار خواهد بود.

توجه :
- لازم است سيستم زمين مطابق و با لحاظ نمودن آخرين پيشرفت هاي روز در زمينه احداث چاه ارت ( استفاده از بنتونيت و ساير مواد كاهش دهنده مقاومت ) با مقاومت حداكثر 2 اهم اجرا شود. در اينصورت مي توان با همبندي شمش هاي نول وارت در محل تابلوي كنتور مشتركين هم براي ارت كردن سيستم داخلي و هم براي زمين كردن بدنه تابلو از سيستم واحدي استفاده نمود.
- لازم است مقدار مقاومت سيستم زمين توسط مهندسين ناظر اندازه گيري شود و در چك ليست مربوطه ثبت گردد و از پذيرفتن ارت هاي با مقاومت بالاتر از 2 اهم جداً خودداري گردد. ( به دليل آنكه بي خطر بودن روش فوق بستگي بسيار زيادي به اين مطلب دارد . )لازم است اندازه گيري مستمر مقاومت سيستم زمين در ساختمان ها حداقل سالي يكبار انجام گرديده و در صورت بالاتر بودن از استاندارد نسبت به اصلاح ارت اقدام گردد. مسؤوليت انجام اين كار با مالك يا مالكين است و وي مي تواند بدين منظور از دفاتر مورد تأييد سازمان نظام مهندسي ساختمان استفاده نمايد.

Saturday, May 17, 2008

پوسترهاي ايمني SAFETY POSTERS (قسمت دوم)






آموزش ، پلي براي عبور از حوادث و سوانح شغلي

امروزه آموزش و تدريس مداوم و اساسي به كارگران و كارفرمايان مهمترين راه ايمن سازي محل كار براي كارگران است. هدف آن است كه پس از خروج از جلسات آموزشي ، راه هاي انجام بهتر كارها را بدانيم و همچنين آموخته ها را در كار ، اجرا كنيم و در پايان روز كارگران به سلامت به خانه خود بازگردند.
در اين راستا طرح جامع آموزش از اهميت بسزايي برخوردار است. بايد به اين نكته توجه كرد كه اگر حدود 80% كارگران هر بخش تحت اينگونه آموزش ها قرار بگيرند كافي است. ممكن است اين سوال مطرح شود كه چرا حضور تنها 80% كارگران و كارفرمايان در جلسات آموزشي كافي است ؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت كه تحقيقات بعمل آمده در كشورهاي در حال توسعه نشان مي دهد در صورت آموزش يك نفر به طور مؤثر و مفيد ، آن فرد بطور ناخواسته و ناخودآگاه اطرافيان و همكاران خود را نسبت به آن موارد آموزشي آگاه مي كند. البته طرح جامع آموزشي مي بايست شامل تمامي استانداردهايي كه كارگران و كارفرمايان نيازمند آنها هستند ، باشد. بعلاوه همچنين اين طرح مي بايست فرصتي در اختيار كارگران قرار دهد كه آنها بتوانند ريسك ها و خطرات موجود را شناسايي و كنترل نمايند.
از سال 1998 به بعد انجمن ايمني وبهداشت شغلي آمريكا اقدام به تدوين و اجراي طرح جامع آموزشي در ايالات مختلف نمود. در حدود 12000 دورة آموزشي جهت آموزش بيش از 250 هزاز نفر از كاركنان و كارفرمايان در مشاغلي نظير كارهاي ساختماني ، ارگونومي ، كار در محيط هاي بسته و مشاغل خاص برگزار شد. طرح جامعي كه در آن سال ها در آمريكا اجرا شد فقط مختص به كلاس هاي حضوري نمي شد ، بلكه از روش هاي مختلفي مانند اينترنت و كلاس هاي غيرحضوري به آموزش هاي ايمني وبهداشت شغلي پرداخته شد.
اولين ايالتي كه اقدام به تهيه و اجراي طرح جامع نمود ، ايالت اورگان بود. در اين ايالت از طريق اينترنت ، كارگاههاي آموزشي پيشرفته در خصوص ارگونومي و كار در شرايط سخت برگزار شد. همچنين ساكنان اين ايالت از طريق سايت اينترنتي سؤالات خود را مطرح مي كردند و جواب دريافت مي نمودند.
پس از شركت در جلسات آموزشي ، گواهينامه هاي شايستگي براي افراد صادر مي شد. صنعت ساختمان سازي در ايالت اورگان در راستاي كاهش سوانح و جراحات شغلي با انجمن ايمني وبهداشت شغلي كه متولي تدوين و اجراي طرح جامع آموزش بود همكاري مستمر داشت. اين همكاري در خصوص شناسايي خطرات ، طراحي دوره هاي آموزشي ، آموزش ايمني پرسنل ، سركارگران و ناظرين بود. آموزش هاي اوليه با هدف كاهش خطرات مربوط به آسانسور ، داربست و حفاري اجرا شد.
بعد از ايالت اورگان ، ايالت واشنگتن اقدام به تهيه ويديوهايي در خصوص صنعت ساختمان سازي با كمك متخصصين امر نمود. اين ويديوها با حضور كارگران ، متخصصين و مشاوران ساختمان سازي ، متخصصين ايمني و نمايندگان كارگران جهت آموزش بخش بتون ريزي سقف تهيه شد. از طرف ديگر نمايندگان اتحاديه هاي كارگري در راستاي پيشگيري از سوانح و جراحات كارگران در سال 1998 ، بودجه اي به مبلغ 5 ميليون دلار براي استقرار سيستم جامع ايمني و بهداشت شغلي به تصويب رساندند. اين طرح باعث شد كه ميزان سوانح و جراحات شغلي كاهش چشمگيري يابد و همچنين بخشي از اين بودجه به امر بهبود روش در خصوص خطرات شغلي اختصاص يافت. بعد از اورگان و واشنگتن ، ايالت كنتاكي يك روش نوين با عنوان « برنامه مشاركت ايمني » ارايه نمود. اين برنامه يك مشاوره طولاني مدت در خصوص كارگراني بود كه در مراكز كوچك با نرخ سوانح و جراحات زياد مشغول بودند. اين برنامه با هدف بهبود توليد ، ايجاد وجدان كاري و كاهش هزينه هاي غيرضروري انجام شد. كارگران و مديريت متعهد شدند كه بمدت سه سال مجدانه در اين برنامه شركت كنند.
به علاوه آموزش و پرورش ايالت كنتاكي يك گروه مشاور را جهت همكاري با كارگران و مديريت اختصاص داد. از طريق كارگاه هاي آموزشي مجهز ، بخش آموزش و پرورش ايالت كنتكي شروع به آموزش دقيق كارگران نمود و از تجهيزات سمعي و بصري و كلاس هاي سيار استفاده نمود.
در ايالت مريلند از طريق 3 برنامه ، خطرات مكربوط به ساختمان سازي ، حفاري و سقوط افراد مورد بررسي قرار گرفت। اين برنامه كه باعث ارتقاي كيفيت بازرسي شد ( بويژه در بخش دولتي ) به كارگران كمك كرد كه مهمترين خطرات كاري خود را شناسايي كنند. در ايالت مينه سوتا از طريق سمينارهاي ماهيانه ، خطرات صنعت ساختمان سازي مورد بررسي قرار گرفت. اين سمينارها بسيار مورد توجه كارگران قرار گرفت ؛ بطوريكه بالغ بر 125 نفر از كارگران ، كارفرمايان و نمايندگان اتحاديه هاي كاري در آن شركت داشتند. مطالب سمينارها شامل تجزيه و تحليل حوادث گذشته ، استانداردهاي جديد و موارد مربوط به ايمني و بهداشت كار در صنعت ساختمان بود. در ايالت ويرجينيا از طريق برنامه خدمات مشاوره اي ، دو فيلم ويديديي در خصوص آموزش ايمني تهيه گرديد. فيلم اول در خصوص چگونگي استقرار سيستم ايمني و فيلم دوم در خصوص مشكلات ايمني در مراكز اقتصادي كوچك بود. هر دو فيلم در راستاي استقرار يك سيستم مؤثر ايمني در مراكز اقتصادي كوچك بسيار مفيد واقع شدند. اين فيلم ها پس از تهيه براي ديگر ايالت ها نيز ارسال شدند تا در آنجا نيز مورد استفاده قرار گيرند. همچنين با توجه به افزايش سوانح و جراحات مربوط به صنعت چوب در جنگل ها ، مؤسسه جنگل داري ايالتي اقدام به آموزش ايمني و بهداشت كار نمود. در اين دوره ها نيز در خصوص روش هاي پيشگيرانه و تهيه چك ليست هاي ايمني آموزش هايي صورت گرفت. اقدامات فوق مي توانند در ارتقاي آگاهي ، دانش و مهارت افراد مؤثر واقع شوند به طوري كه تنها راه عبور از سد سوانح ، حوادث و جراحات شغلي ، عبور از مسير آموزش مي باشد.
احسان سلماني تهراني ، اداره كل بنادر و كشتيراني استان هرمزگان

Thursday, May 15, 2008

تشريح حادثه شوك الكتريكي در موقع كار روي تير برق

كارگري بعد از آنكه روي تير برق در حال كار بوده عليرغم قطع منبع تغذيه و اتصال كوتاه كردن سر سيم ها دچار شوك الكتريكي مي شود كه در ابتدا بسيار عجيب مي نمايد ، در بررسي بعمل آمده مشخص مي گردد كه دو مدار وجود داشته ، يعني يك مدار تغذيه جهت منزل مسكوني و ديگري مدارروشنايي ، مطابق شكل زير :
جامپرهاي مربوط به تغذيه روشنايي براي هر سه فاز باز شده و براي رفع زحمت بازكردن از جامپر نوترال ورودي تير روشنايي فقط اتصال نوترال در محل سوئيچ اصلي باز شده سپس با تست لامپ نيز تست شده و همه فازها و نول بدون برق بوده اند و پس از كار روي تير برق و بعد از مدتي كه يكي از چراغ هاي منزل مسكوني يا وسيله برقي ديگر كه موجب برقدار شدن نول از طريق فاز مي گردد ، ناگهان شوك الكتريكي به كارگر اعمال و موجب افتادن از روي تير برق و آسيب ديدن مي گردد.
پر واضح است كه او مي بايستي جامپر نوترال را باز مي كرده ، نه اتصال نوترال در محفظه كليد اصلي را ( در اين صورت چنانچه مجموعه اي در محدوده باشد و با توجه به باز بودن نوترال شبكه ، با وصل كردن كليد يا استفاده از تجهيزات الكتريكي توسط مشتركين متعدد كه روي سه فاز هستند ، قطعاً در صورتي كه نول شبكه كلاف نباشد مشتركين دوفاز خواهند شد ) در اينجا حتي علت هم در ابتدا مشخص نيست چرا كه در موقع روشن كردن چراغ فوراً كارگر را برق گرفته و برق نيز قطع شده و مصرف كننده فكر كرده كه برق نيست و كليد را قطع كرده ( به دليل باز بودن نوترال شبكه ) و پس از آمدن اكيپ بازرسي مجدداً مشاهده كه فازها و نول برق ندارد ولي كارگر مدتي است كه او را برق گرفته است و ظاهراً علت نامشخص است.

شرح كلمات اختصاري

اشاره به استانداردها و ديگر مدارك ملي و بين المللي مي شود كه خوانندگان نام آشنا يا اصطلاح كامل آن را نمي شناسند و لذا ردگيري آن مدارك مشكل مي شود. در اينجا ، اسامي اختصاري و كامل بعضي از انجمن ها ، اتحاديه ها ، مؤسسه ها ، سازمان ها و ديگر تجمع هاي معروف در فعاليتهاي الكتريكي براي آشنايي با آنها ذكر مي شوند. برخي اصطلاحات كه ممكن است هنگام مطالعه مدارك با آنها برخورد شود نيز ارائه شده اند :

ANSI = American National Standard Institute (USA)
BS = British Standard (UK)
BSI = British Standard Institution (UK)
CAVE = Cable Television
CEE = International Commission on Rules for Approval of Electrical Equipment (NL)
CENELEC = European Committee for Electronical Standardization
CCIR = Comite Consultati International des Radio – Communications
CCTTT = Comite Consultatif International telegraphoque et Telephonique
CO = Central Office (IEC)
CP = Code of Practice (BSI)
DIN = Deutsche Institute fur Normung
EC = European Communities
EEC = European Eonomic Community
IEC = International Electrotechnical Comission
IEE = Institution of Electrical and Electronic Engineers (USA)
EN = European Standard
IES = Illuminating Engineering Society (USA)
IEV = Internationl Electrotechnical Vocabulary
IP = IEC Publiction
IP = Degree of Protection ( IEC 529 )
IS = Internationl Standard ( of Units)
ISO = Internationl Organization for standization
DEMA = Deuring van Electrotechnische Materialen Arnhem ( NL )
NEMA = National Electricl Manufacturers Association ( USA )
NF = Norme Francaise ( France )
NFPA = National Fire Protection Association ( USA )
NESC = National Electrical Safety Code ( USA )
NEC = National Electrical Code ( USA )
SC = Sub Committee ( IEC )
SI = System International ( International System for Units )
TC = Technical Committee ( IEC )
UL = Underwriters Laboratoris ( USA )
UTE = Union Technique de Ielectricite ( France )
VDE = Verband Deutscher Elektrotechniker ( GER )

كار با شبكه واتصال زمين موقت

در صنعت برق از نقطه نظر ايمني مي توان كارها را در بخش
هاي توليد ، انتقال و توزيع به دو دسته زير تقسيم نمود :
الف – كار با شبكه هاي برقدار
ب – كار با شبكه هاي بي برق

الف - از آنجا كه كار با تآسيسات برقدار ندرتاً انجام مي پذيرد و از طرفي پرسنل ، مجاز اين رشته شغلي از تخصص بالايي برخوردار بوده و به خطرات هات لاين واقف مي باشند با استفاده از لوازم عايق استاندارد ضمن رعايت فواصل مجاز از بروز برقگرفتگي جلوگيري نموده و حادثه از اين بابت در مقايسه با كارهاي دستة دوم بسيار ناچيز مي باشد.

ب – گروههاي نوسازي ، تعميرات ، نگهداري و بهره برداري بيشترين پرسنل اجرايي صنعت برق را تشكيل مي دهند ، آمار حوادث نشان مي دهد ، شركت برقي وجود ندارد كه سالانه براي فرد يا افرادي از مشاغل كارهاي فوق حادثه اي نداشته باشد.
در مقام توازن همانگونه كه بيشترين حوادث تآسيسات و ايجاد خاموشي هاي ناخواسته از نقطه نظر اتصاليها :
- فاز به زمين
- فاز به فاز
- دوفاز به زمين
- سه فاز به هم
مربوط به فاز به زمين مي باشد ، حادثه برقگرفتگي كه در حقيقت يكنوع اتصالي مي باشد ، زماني اتفاق مي افتد كه فرد مجري بين فاز و زمين قرار گرفته و بيش از 90% حوادث ، جاري را تشكيل مي دهد.
براي از بين بردن اينگونه حوادث براي افراد اجرايي كه سرمايه هاي ارزشمند شركت ها محسوب مي گردند و كنترل ضايعات از اين بابت ، زماني به حد قابل قبول و نتيجه مطلوب خواهيم رسيد كه كاربرد ارت موقت را سر لوحه ايمني در كار براي اينگونه شغل ها قبل از شروع به عمليات اجرايي قرار دهيم ، با استفاده صحيح از اتصال زمين موقت مي توان ، حادثه را كاملاً از بين برد و زماني به اين مهم دست خواهيم يافت كه قطع كليد را به تنهايي عامل بي برقي ندانسته و بپذيريم « شبكه بي برق به شبكه اي اطلاق مي گردد كه پس از قطع مدار ، تست و تخليه شده و طرفين محل كار در معرض ديد فرد مجري ارت موقت شده باشد » ، در غير اينصورت :
1- اشتباه قطع مدار توسط مجري يا همكاران مي تواند باعث برقگرفتگي گردد.
2- اشتباه وصل مدار تاكنون كراراً عامل حادثه برقگرفتگي بوده است ، مسلماً افرادي كه مي خواهند روي شبكه كار كنند ، حتماً آن را بي برق مي كنند و بعضاً آزمايش هم مي نمايند ولي گاهي در اثر بي دقتي يا سوء تفاهم در امر قطع و وصل كليدها ممكن است سستم برقدار گردد.
3- هنگام بي برق شدن شبكه و خاموشي مشتركين راه اندازي ژنراتورهاي اضطراري مشتركين ، مي تواند عامل برقدار شدن مدار و بروز برقگرفتگي براي گروه تعميرات گردد.
4- ولتاژ القايي از فازهاي مجاور نكته اي است كه دائم بايد به آن توجه داشت ، حتي در مدارهاييكه بي برق گرديده اند امكان تغذيه الكترومغناطيسي و الكترواستاتيكي از فازهاي مجاور برقدار وجود دارد ، اين ممكن است در يك سيستم يا از سيستمي كه به تأسيسات مجاور نصب شده است باشد ، نكته مهم آن است كه اين ولتاژ القايي بايد از طريق زمين كردن تخليه شود تا از امكان هر گونه خطري از قبيل صدمه الكتريكي يا ناراحتي به هنگام كار يا عكس العمل هاي بدن شخصي كه كار مي كند جلوگيري به عمل آيد.
5- بروز اتصال كوتاه و اتصالي هاي شبكه اثرقابل ملاحظه اي در اينگونه ولتاژهاي القايي به شبكه هاي بي برق مجاور دارد ، اگر چه جريانات اتصالي هاي شبكه ممكن است در زمان هاي كوتاهي بوجود آيد ولي مقادير آنها به حدي است كه قادر است به صورت لحظه اي فرد مجري را از بين ببرد.
6- ممكن است قسمتي از شبكه كه بي برق شده و گروه اجرايي مشغول كار است ، ظاهراً بي خطر ديده شود ، ولي ولتاژ گذرا ناشي از برق آسماني يا طوفان احتمالي ، در صورت عدم استفاده از اتصال زمين موقت قطعاً حادثه آفرين خواهد بود. ( حتي شبكة تازه احداث شده كه هنوز هيچ ارتباطي به مصرف كننده اي ندارد و در ظاهر امن است ، مي تواند به دلايل مختلف از جمله صاعقه برقدار شود.)

اندازه گيري مقاومت الكترود زمين

اندازه گيري مقاومت يك الكترود زمين ، بر اساس رابطه اصلي بين اختلاف پتانسيل در دو سر يك مقاومت و شدت جرياني كه از آن عبور مي كند استوار است. بدين معني كه شدت جرياني را به كمك يك الكترود كمكي از الكترود مورد آزمون عبور داده و مقدار آن را اندازه گيري مي كنند ( I ) و در همان حال ولتاژ دو سر الكترود مورد آزمون را به كمك يك الكترود كمكي ديگر اندازه گيري مي كند ( U ) و از تقسيم اين دو بر يكديگر ، مقدار مقاومت مطلوب به دست مي آيد.
R= U/I
در شكل فرض مي شود T الكترودي است كه اندازه گيري مقاومت آن مورد نظر است. براي انجام كار به اين لوازم احتياج خواهد بود :
1- دو عدد الكترود كمكي ، مناسب براي كوبيدن در انواع زمين ، از لوله فولادي يا ميله فولادي :
- هر يك به طول 30/0 تا 1 متر ؛
- يك عدد الكترود بنام الكترود كمكي جريان – الكترود T₁ ؛
- يك عدد الكترود كمكي بنام الكترود ولتاژ – الكترود T₂ ؛
2- يك عدد آمپرمتر با مقياس اندازه گيري مناسب
3- يك عدد مقاومت متغير ( رئوستا ) با اتوترانسفورماتور با توان مناسب براي تنظيم شدت جريان در حد مطلوب
4- يك عدد ولتمتر دقيق براي 220 ولت متناوب ، با مقاومت داخلي 100 اهم بر ولت يا حداقل 20 كيلواهم براي 220 ولت ( براي دقت 5 درصد اگر مقاومت الكترود ولتاژ 1000 اهم باشد )
5- يك عدد منبع ولتاژ متناوب با توان مناسب كه مي تواند يكي از موارد زير باشد :
- ژنراتور دستي ولتاژ متناوب ( مشابه Megger ) ؛
- ترانسفورماتور جداكننده ( در صورت استفاده از شبكه بعنوان منبع تغذيه معمولاً با نسبت 1/1 ) ؛
- ژنراتور استاتيك ولتاژ متناوب ( معمولاً موج مربع ) با استفاده از باتري به عنوان منبع اوليه انرژي
6- مقداري سيم مسي با مقطع كافي ( 5/2 يا 4 ميليمتر مربع ) از نوع قابل انعطاف با عايقبندي خوب و مجهز به ترمينال هاي پيچي با كنتاكت هاي قابل اطمينان براي تكميل مدار مطابق شكل.

Monday, May 12, 2008

كليد حفاظت از جريان نشتي (RCCB)



براساس مقررات مبحث 13 مقررات ملی ساختمان، استفاده از کليد RCCB
(Residual Current Circuit-Breaker) برای کليه ساختمانها الزامی است. كليد RCCB انتخاب شده براي ساختمانهاي مسكوني شهري بايد حداقل شرايط و خصوصيات فني زير را دارا باشد:
- تأييد استانداردهاي ISIRI6700 و IEC61008 را داشته باشد।
- جريان پس ماند عامل كليدهاي ياد شده حداكثر برابر با 30 ميلی آمپر باشد و به صورت غيرقابل تغيير (Fix) و بدون تأخير زماني باشد।
- كليد مربوطه بايد مناسب با شرايط محيطي محل نصب انتخاب گردد (از نظر دما و رطوبت)
- كليد مربوطه قابليت نصب در كنار ديگر تجهيزات تابلو برق را داشته باشد।
- مناسبترين محل براي نصب كليد RCCB بلافاصله پس از كنتور برق انشعاب هر واحد (نوع تابلويي) می باشد.

صاعقه چیست وچگونه بوجود می آید؟

مقدمه:
براساس آمار درسال 1993از خسارتهای طبیعی ناشی از طوفان،آتش سوزی،دزدی وغیره%34।6مربوط به صاعقه واثرات ثانویه آن بوده است.شاید ساده ترین دلیل این حوادث عدم آگاهی از روشهای صحیح حفاظت باشد.مضا فاً به اینکه همه به غلط تصور می کنند که داشتن یک صاعقه گیر نوع میله ای در خارج ساختمان [که تنها از وقوع جرقه وتخرب فیزیکی ساختمان جلوگیری می کند] می تواند ،کلیه تجهیزات برقی والکترونیکی داخل ساختمان رانیز حفاظت نماید. در صورتیکه چنین نیست.واما امروزه تکنولوژی به کمک آمده وتجهیزاتی طراحی وابداع شده است که بتواند حفاظت مناسب را بوجود آورد. ودر مقالات بعد جهت تکمیل این مقاله به حفاظت کنندهای خط تغذیه دستگاههای الکتریکی وتجهیزات حفاظتی DEHN خواهیم پرداخت.

صاعقه یکی ازاسرار آمیزترین پدیدههای خلقت است، که در عین زیبایی بسیار مخرب ودرطول تاریخ زندگی انسان ، موجب ضرر وزیان مالی وجانی بسیاری شده است. صاعقه از تخلیه الکترواستاتیکی میان ابر وزمین بوجود می آید. در ابرهایی از نوع کومولونیمبوس (که گاه تا 18km ارتفاع وچندین کیلو متر عرض دارند)طی مراحلی،ذرات آب دارای بار مثبت شده بطوریکه بارهای منفی درلایه های زیرین وبارهای مثبت در بخشهای فوقانی ابر متمر کزمی شوند. دراین حالت بارهای مثبت سطح زمین نیز،در زیر سایه ابر مجتمع می گردند.با افزایش پتانسل الکتریکی ابرنسبت به زمین یک جریان پیشرواز الکترونها با حرکتی نردبانی شکل از ابر به سوی زمین(downward leader) سرازیر شده وکانال اولیه صاعقه راشکل می دهد.هوای اطراف این کانال کاملاٌ یونیزه است.این پیکان که گاه طول شاخه های آن به 50m می رسد،بار زیادی را در نوک پیکان با خود حمل کرده وموجب افزایش شدت میدان الکتریکی جووشکست مقاومت عایقی هوا می شود.دراین حالت سرعت حرکت کانال نزدیک شونده به زمین بیش از300km/sمی باشد.دراین زمان با افزایش شدت میدان الکتریکی در سطح زمین،یک جریان الکتریکی بالا رونده(upward leader )نیز از زمین به سوی ابر پیش می رود. پس از اصابت این دو پیکان به یکدیگر،کانال جریان بسته شده وضربه اصلی صاعقه ((return strokeاتفاق می افتد،و بدین ترتیب جهت خنثی شدن بارهای ابر وزمین،جریان بسیار زیادی در مدت کوتاهی در این کانال برقرار می شود.صاعقه در انواع مختلف اتفاق می افتد که متداولترین آنها((%90از نوع صاعقه منفی نزولی وخطرناکترین آنها نوع مثبت صعودی می باشد.
صدمات صاعقه
اصولاٌبشر تا قبل از تجربه شخصی حدوث سانحه، کمتر به دنبال علت وقوع آنها بوده است اما خسارات زیاد ومکرر ناشی از اثرات اولیه (ضربه های مستقیم)و ثانویه (میدانهای الکترومغناطیسی)صاعقه امروز به حدی رسیده است که توجه وراهکارهای جدی را می طلبد.شاید اولین دلیل بروز این حوادث،عدم آگاهی از روشهای صحیح حفاظت باشد،که داشتن یک صاعقه گیردر خارج ساختمان(که تنها از وقوع جرقه وتخریب فیزیکی ساختمان جلوی گیری می کند) می تواند کلیه تجهیزات برقی والکترونیکی داخل ساختمان را نیز حفاظت نماید،در صورتی که چنین نیست.طی ده سال گذشته استانداردهای جهانی به ما این امکان را داده اند که طراحیهای مناسبی با رعایت اصول وقوانین(ElectroMagnetic Compatibilty )EMCانجام دهیم. امروزه وسایل وتجهیزاتی که برای یک زندگی ساده تدارک دیده شده،پر از مدارهای الکترونیکی است.وسایل خانگی،کامپییوتر،فاکس،بیسیم،تلویزیون ،تلفن،شبکه های اطلاعاتی جهانی ،همه وهمه از مدارهای الکترونیکی ساخته شده اندکه گران بوده وتعمیراتشان نیز آسان نیست وگاهی از خط خارج شدن آنها مصادف با خسارتهای غیر قابل جبرانی می باشد. عواملی که می توانند شدیداٌتجهیزات نامبرده بالا یا بطور کلی هر وسیله دیگری را که مدارهای الکترونیکی در آنها بکار رفته باشد به خطر انداخته یاغیر قابل استفاده کنند،عبارتنداز:
· اضافه ولتاژهای ناشی از تخلیه های الکترواستاتیک(Electrostatic Discharge)
· اضافه ولتاژهای ناشی از قطع ووصل مدارات جریان(Switching Electromagnetic Pulse)
· اضافه ولتاژهای ناشی از ضربه های مستقیم صاعقه ومیدانهای الکترومغناطیسی آن(Lightning- Electromagnetic ulse)
صاعقه از سه طریق می تواندموجب بروز اضافه ولتاژدر سیستم های الکتریکی شود
1 -کوپلاژمقاومتی:وقتی که صاعقه به ساختمانی ضربه می زندجریانی که به زمین تخلیه می شودپتانسیل زمین رادر سیستم های برق ودیتا،تا چند صد کیلوولت افزایش می دهد.این امر موجب می شود بخشی از جریان صاعقه ازطریق هادیهای ورودی –خروجی به ساختمانهای دیگرمنتقل شود.(شکل-1)
2- کوپلاژسلفی:عبورصاعقه ازیک هادی ویا کانال تخلیه، خود ایجاد یک میدان شدید مغناطیسی می نماید. وقتی که خطوط میدان،هادیهای را که تشکیل لوپ داده اند قطع کند،در آنها ولتاژی معادل چند کیلوولت القاء می شود.
3- کوپلاژ خازنی:کانال صاعقه در نزدیکی نقطه تخلیه،یک میدان شدید الکتریکی ایجاد می کند।کابلها وهادیها مانند خازن وهوانیز عایق دی الکتریک آنهاست. بدینصورت علیرغم عدم برخورد صاعقه به ساختمان کابلها تحت یک ولتاژ بالا قرار میگیرد.

اصول حفاظت از صاعقه
حفاظت یک ساختمان بطور کامل شامل موارد زیر است:
1-حفاظت جلد خارجی ساختمان از ضربه های مستقیم صاعقه
2-حفاظت داخلی و تجهیزات نصب شده داخل ساختمان در مقابل آثار ثانویه صاعقه

1-حفاظت جلد خارجی ساختمان
منظوراز حفاظت خارجی ،حفظ بدنه واستراکچر ساختمان از آتش سوزی وانهدام در اثر اصابت صاعقه است. کلیه تجهیزات(مانند برقگیر) که جهت جذب وهدایت صاعقه از پشت بام تا سیستم زمین نصب می شوند،طبق استانداردIEC -61024 شناسایی می گردند.
2-حفاظت تجهیزات نصب شده در داخل ساختمان
توسعه کاربرد سیستم های الکتریکی در جهان ،موجب افزایش شدید آمار صدمات وارده به این دستگاهها در اثرصاعقه و اضافه ولتاژهای ناشی از آن شده است।لازم به ذکر است که تنها بخشی از اضافه ولتاژها دراثر صاعقه بوده وبخش عمده آنها ناشی از عملیات سوئیچینگ وحوادث تغذیه می باشند.برای این بخش از حفاظت،کاهش اثر میدانهای الکترومغناطیسی ناشی از صاعقه مد نظر قرار می گیرد.
پس از بر خورد صاعقه به زمین یا ساختمان،وسایل الکترونیکی داخل ساختمانهایی که تا شعاع 15km از محل برخوردودر محدوده میدان الکترومغناطیسی ایجاد شده قرار دارند،در معرض خطر خواهند بود।(شکل-4) حفاظت موثر این تجهیزات در مقابل ولتاژهای القایی حاصله،وقتی امکان پذیر است که کلیه سیستم های حفاظت داخلی همراه با حفاظت خارجی ساختمان تواماٌ نصب شده باشند.حفاظت داخلی ازصاعقه عبارتست از تهیه وسایلی که به کمک آنها بتوان اثرات اضافه ولتاژهای القایی حاصل از جریانهای صاعقه رابرروی تجهیزات داخل ساختمان خنثی کرد.واز تئوری منطقه بندی ( (Zone Conceptجهت حفاظت داخلی ساختمان استفاده می شود. ضمناٌ برای کسب اطلاعات دقیق تربه استاندارد IEC-61643 که در این زمینه تدوین شده است مراجعه گردد.
يك سيستم صاعقه اساساً از سه قسمت اصلي تشكيل شده است كه از :
1- آنتن برقگير Air termination
2- هادي ها Conductor
3- الكترود يا سيستم اتصال به زمين Earth termination

آنتن هاي برقگير : عبارتند از جسم نوك دار با الكترود لوله اي در اندازه مشخص و يك پايه كه داراي يك زمينه هدايت كنندگي مي باشد. وظيفه آنتن برقگير اين است كه تخليه الكتريكي صاعقه را كه احتمال دارد در ساختمان تحت حفاظت صورت گيرد ، به طرف خود منحرف نموده و به طرف زمين بارهاي مربوطه را هدايت مي نمايد. محل نصب آنتن برقگير در بلندترين نقطه ساختمان مي باشد.
هادي ها : كه سبب ارتباط الكتريكي آنتن هاي برقگير به زمين و به يكديگر و نيز به اجسام فلزي مجاور مي گردد. وظيف هادي ها تخليه بارهاي صاعقه از آنتن برقگير به زمين مي باشد. هادي ها مي توانند بصورت تسمه اي يا كابلي شكل باشند.
سيستم اتصال به زمين : عبارت است از يك يا چند الكترود منفرد يا مرتبط كه بارهاي الكتريكي را از آنتن توسط هادي هاي نزولي به زمين منتقل مي كنند.
رابط ها عبارتند از پيوند الكتريكي مابين دو يا بيشتر قسمت هاي سيستم حفاظتي.
اتصالات : عبارتند از هادي هايي كه به منظور فراهم نمودن اتصال الكتريكي مابين حفاظت صاعقه و قسمت هاي فلزي ديگر و مابين قسمت هاي مختلف اخير برقرار شده است.
بست ها : كه جهت محكم نمودن هادي ها به ساختمان به كار مي روند. اين بست ها براي اندازه هاي مختلف تسمه بايد طراحي گردد.
1- سيستم حفاظت بر سوله ها ( يا بام هاي مسطح ) : در اين سيستم از روشي موسوم به سيستم حفاظت فاراده استفاده مي نمايند. آنتن برقگير بصورت لوله هاي كوتاهي است با نوك تيز كه در چند متري يكديگر دور تا دور پشت بام يا در خط الراس سقف سوله قرار دارند.
قطر و ضخامت آنتن برقگير در صورت استفاده از ميله بايد مطابق با جدولي كه ابعاد اجزاء تشكيل دهنده سيستم حفاظت صاعقه را مي دهد اجرا شود.
2- بام هاي با شيب تند : حداكثر فاصله بين ميله هاي برقگير در خط الرآس بام هاي با شيب تند ، 6 تا 8 متري باشد.
تذكر : سقف ها با شيب ملايم آنهايي هستند كه عرض آنها چنانچه مساوي يا كمتر از 40 فوت ( 12 متر ) باشد شيب آنها كمتر از يك هشتم ، چنانچه متجاوز از 40 فوت ( 12 متر ) باشد ، شيب آنها كمتر از يك چهارم باشد.
3- سقف با شيب ملايم : چنانچه عرض آنها از 15 متر بيشتر باشد ، بايد علاوه بر آنكه داراي آنتن هاي اضافي در خط الرآس و نقاط لازم ديگر باشند ، كه فاصله آنها از 15 متر تجاوز نكند ، دور تا دور آنها نيز آنتن هايي به فواصل 6 تا 8 متر بايد نصب گردد.
فاصله آنتن هاي برقگير از انتهاي بام يا خط الرآس سوله يا تغيير مسير هر بام بايد در حدود 2 فوت ( 60 سانتي متر ) باشد.
طول آنتن ها حداكثر 150 و حداقل 30 سانتي متر مي باشند.
آنتن هاي برقگير بايد در قسمت هاي اساسي و محكم و در بلندترين نقطه ساختمان نصب گردند و سطح مقطع نقطه اتكا حداقل بايد با سطح مقطع يكي باشد و طوري بايد محكم گردند كه احتمال واژگون شدن به وسيله باد را نداشته باشند. آنتن هاي برقگير با ارتفاع متجاوز از 60 سانتي متر ، بايد نگهداري آنها از نقطه اي باشد كه ارتفاع آن كمتر از ارتفاع نصب آنتن نباشد.
هواكش ، دودكش ، مخازن آب و ساير برجستگي هاي ديگر پشت بام كه احتمال آسيب ناشي از شوك دارند بايد به آنها اتصال الكتريكي ( به وسيله هادي هاي فرعي ، آنها را به هادي اصلي متصل نمود ) ايجاد نمود و يا ممكن است به وسيله يك هادي خارجي به يكديگر متصل و سپس به اسكلت ساختمان وصل شوند كه تعداد اين اتصالات نبايد از تعداد اتصال هاي زمين كمتر باشد.
با استفاده از منابع زیر :
1-espak company

ضوابط نصب صاعقه گير و هادی مربوطه


عبور جريان بسيار زياد صاعقه بيش از آنكه در كل شبكه آرماتور ساختمان پخش شود، بويژه در نزديكي محل برخورد صاعقه به ساختمان، مي‌تواند خسارت آفرين باشد، همچنين در صورت عبور اين جريان از مسيرهاي مقاومت‌دار ولتاژهاي خطرناكي پديد مي‌آيد. لذا لازم است كليه ساختمانهاي مرتفع و يا ساختمانهائي كه در نقاط مرتفع زمين و يا ساير نقاط صاعقه‌گير احداث مي‌شوند به صاعقه‌گير مناسب تجهيز گردند.
-لازم است از اتصال صاعقه‌گير و هادي پايين‌رو آن به بدنه ساختمان جلوگيري شود و بهتر است هادي‌هاي پايين‌رو در گوشه‌هاي ساختمان و به صورت روي كار از بالا به سمت پايين ساختمان هدايت شود. اجراي هادي يا هاديهاي پايين‌رو از درون داكتهاي داخل ساختمان مجاز مي‌باشد.
- از داكت مخصوص هادي پايين‌رو براي هيچ سيستم ديگري بجز صاعقه‌گير نبايد استفاده نمود।
- هاديهاي پايين‌رو بايستي از ابتدا تا انتها يكپارچه باشند و استفاده از هيچ مفصل يا اتصالي مجاز نمي‌باشد.
- باتوجه به اينکه دسترس بودن هادی پايين رو برای افراد عادی می تواند خطرآفرين باشد استفاده از هادی بدون روکش در اين موارد مجازنبوده و توصيه می شود از هادی با روکش فشار ضعيف 1000 ولت استفاده گردد.
-هاديهای پايين‌رو بايستي فقط به شمارنده صاعقه و سپس به شين اصلي ارت (نقطه اندازه گيري چاه ارت) ساختمان متصل شود و به غير از آن هيچ نقطه اتصال ديگري به شبكه ارت يا اجزاء فلزي ساختمان نداشته باشد.
- مقطع هادي پايين‌رو براساس استانداردهای متداول حداقل 35 ميليمتر مربع است।

ضوابط اجرای سيستم ارت و چاه ارت:

-نحوه اجراي سيستم ارت جهت رعايت سيستم TN-C-S در داخل ساختمان و T-T در شبكه عمومي و ايجاد تناسب بين اين دو به نحويكه مشكلي از جهت ايمني ساكنين و شبكه پيش نيايد بشرح بندهای زير عمل می شود.
-لازم است اتصال زمين و لحاظ نمودن آخرين پيشرفتهاي روز در زمينه احداث چاه ارت (استفاده از بنتونيت و ساير مواد كاهش دهنده مقاومت) با مقاومت حداكثر 2 اهم اجرا شود. IEC-60100) و (VDE-0140 در اينصورت مي‌توان با همبندي شمش‌هاي نول و ارت در محل تابلوي كنتور مشتركين، هم براي ارت كردن سيستم داخلي و هم براي زمين كردن بدنه تابلو، از اتصال زمين واحدي استفاده نمود.
-لازم است مقدار مقاومت اتصال زمين توسط مهندس ناظر و نماينده شركت برق اندازه‌گيري شود و از پذيرفتن ارتهاي با مقاومت بالاتر از 2 اهم جداً خودداري گردد. (به دليل آنكه بي‌خطر بودن روش فوق بستگي بسيار زيادي به اين مطلب دارد.)
-در داخل ساختمان لازم است همبندي بنحو مؤثري رعايت شود و المانهاي فلزي موجود در سازه با روش مناسب، اتصال الكتريكي مورد نياز را داشته باشند تا در صورت بروز هرگونه اشكال احتمالي روي شبكه عمومي برق، امكان بروز حادثه براي ساكنين وجود نداشته باشد.
-لازم است موارد فوق براي تمامي منازل، مغازه‌ها، واحدهاي صنعتي و بطور كلي هرگونه متقاضي (بدون درنظر گرفتن متراژ و تعداد طبقات) انجام شود.
-لازم است اندازه‌گيري مستمر ارتهاي نصب شده در ساختمانها حداقل سالي يكبار انجام گرديده و در صورت بالاتر بودن از استاندارد نسبت به اصلاح ارت اقدام گردد. مسئوليت انجام اين كار با مالك با مالكين است و وي مي‌تواند بدين منظور از دفاتر مورد تأييد سازمان نظام مهندسي ساختمان استفاده نمايد.
الزامات چاه ارت :
جنس صفحه و ميله ارت
انتخاب الكترودهاي ميله‌اي يا صفحه‌اي و … بايد براساس مقتضيات محل، انجام گيرد. مقاومت الكترودهاي ميله‌ايي تقريباً برابر مي‌باشد كه r مقاومت ويژه خاك و L طول ميله است. براي ميله‌هاي معمول كه مقدار L برابر 1.5 تا 2.45 متر مي‌باشد، ملاحظه مي‌شود كه الكترود ميله‌اي بدون اتخاذ تدابير تكميلي به هيچ عنوان قادر به ايجاد مقاومت زير 2 W نيست. لذا بايد از الكتروليت مناسبي مانند بنتونيت يا الكتروليتهاي ديگري كه خواص الكتريكي و شيميايي آنها به تأييد مراجع ذيصلاح رسيده است استفاده كرد. در مورد الكترود صفحه‌اي مقاومت با رابطه تقريبي تعيين مي‌شود كه l محيط صفحه الكترود است.
جنس صفحه و ميله:
بنا به توصيه VDE-0140 الويت در بين الكترودهاي موجود به ترتيب زير است:
1 فولاد گالوانيزه
2 آهن روكش شده با سرب
3 مس خالص
4 ميله فولادي كاپر ولد شده
5 ميله فولادی با روکش مس (اکسترودشده)

لذا لازم است از ميله فولادي كه داراي روكش گالوانيزه گرم به ضخامت حداقل 90 ميكرون باشد، بعنوان الكترود ميله‌اي و از صفحه مسي با درجه خلوص 99.9 % بعنوان الكترود صفحه‌اي استفاده شود. تجربه نشان مي‌دهد الكترودهاي صفحه‌اي نتايج بهتري نشان مي‌دهند.
نحوه اتصال سيم زمين به الكترود ارت
با توجه به اينكه چگونگي اين اتصال نقش بسيار محسوسي در مقاومت نهايي و دوام الكترود دارد ترجيحاً از جوش انفجاري (CadWeld) استفاده شود.
مقطع سيم اتصال دهنده به صفحه
طبق توصيه VDE و با توجه به شرايط موجود در استان اصفهان مقطع سيم رابط بين الكترود و بدنه از رابطه بدست مي‌آيد كه I²k1 ماكزيمم جريان اتصال كوتاه تك فاز است. چنانچه محاسبه اين جريان به هر دلیل امكان‌پذير نباشد، مي‌توان از سيم نمره 35 كه حائز حاشيه اطمينان لازم است، استفاده نمود.

الكتروليت و نحوه پركردن چاه ارت مطابق شکل زير

نخستین کنفرانس بين المللی ارگونومی ايران به روایت تصویر