در دنیای امروز ضرورت توجه به آموزش در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر هیچ کس پوشیده نیست. بسیاری از شرکتها، کارخانهها و دستگاههای دولتی با توجه به این موضوع همه ساله بخشی از درآمد حاصله یا بودجهی خود را صرف آموزش نیروی انسانی مینمایند. در مقولهی مدیریت بحران حوادث، یکی از جنبههای عمدهای که باید قبل از بحران، برنامهریزی و انجام شود و در حین بحران و پس از آن بهکار آید، آموزش تخصصی و همگانی در زمینهی نحوهی مقابله با حوادث طبیعی و غیرطبیعی است. پژوهشهای سالهای اخیر در مورد پیامدهای فاجعهآمیز حوادث طبیعی و غیرطبیعی که بعضاً خسارتهای جانی و مالی فراوانی را به همراه داشتهاند، نمایانگر این است که آمادگی برای مقابله با بحران بهصورت عملی وجود ندارد و مدیریت بحران نیز آموزش ندیده و غیر متخصص است. حال این سوال مطرح میگردد که چگونه میتوان آموزشهای لازم را به عموم افراد جامعه و مسوولان مدیریت بحران ارایه کرد؛ بهنحوی که آنان بتوانند به آمادگی بیشتری برای مقابله با حوادث دست یابند؟
در اجرای موفق یک برنامهی آموزشی ابتدا باید پیشفرضهای لازم تحقق یابند. بدین معنی که باید ابتدا برنامهی آموزشی با در نظر گرفتن جنبهها و ابعاد مختلف در قالب یک طرح برنامهریزی شده تدوین شود. این برنامه مبتنی بر تعریف سیاست آموزشی، آموزش دهندگان، آموزش گیرندگان و نیاز سنجی آموزشی است. در موضوع آموزش مدیریت بحران، هدف، تغییر رفتار و عملکرد مردم و سازمانهای مسوول مدیریت بحران جهت مدیریت بهینهی بحران است. در این رابطه افراد آموزش گیرنده دو دسته میباشند، یکی سازمانها و دستگاههای مسوول مدیریت بحران که لازم است آموزشهای تخصصی و کاربردی را فراگیرند و دیگری مردم بهعنوان عنصر و نهاد اصلی برنامهریزی که باید آموزشهای همگانی یا عمومی را ببینند.
آموزش یکی از اجزای اصلی عنصر آمادگی است که در چرخهی مدیریت بحران بهعنوان اقدامات پیش از بحران تلقی میشود. مدیریت بحران در حال حاضر بهدلیل ابعاد و جنبههای متعدد بحرانها، دارای پیچیدگیهای خاصی است، بهطوری که طیف وسیعی از کارآییها و مهارتهای لازم نظیر برنامهریزی، سازماندهی عملیات، تجهیز منابع و امکانات و توزیع بهینهی آنها را در بر میگیرد. تمامی مهارتهای فوق به آموزش تخصصی کامل و جامع نیاز دارند. بنابراین از نقطه نظر مدیریت بحران، نیاز به آموزش نیروی انسانی موجود در دستگاههای دولتی برای ارایهی خدمات پایه و ضروری از جمله آتشنشانی، اورژانس، امداد و نجات، تأمین امنیت و غیره در زمان بحران بسیار ضروری است.
واضح است که در رابطه با نیازهای آموزشی در درجهی اول باید قابلیت موجود را مدنظر قرار داد. فقط در آن صورت است که میتوان به یک ارزیابی دقیق دست یافت. اصولاً چنین ارزیابی نشان خواهد داد که چه زمینههایی بیشتر به آموزش نیاز دارند. آموزش ممکن است با در نظر گرفتن ملزومات عمدهی آموزش و دسته بندی افراد تحت آموزش به صورتهای مختلف انجام شود.
برای مثال آموزش مدیریت بحران میتواند برای مدیران فعلی بحران، بهمنظور آشنایی آنها با جنبههای مختلف بحران و چگونگی هماهنگسازی فعالیتهای مدیریت بحران صورت گیرد یا اینکه آموزش مهارتها برای افرادی ارایه شود که در عملیات اضطراری، نجات، کمکهای اولیه، اسکان موقت و غیره انجام وظیفه میکنند. چنین افرادی میتوانند از اعضای دستگاههای دولتی و یا سازمانهای غیردولتی(NGO) باشند. همچنین آموزش تخصصی میتواند از طریق سمینارها و
جلسات علمی صورت گیرد و افراد مختلفی را تحت پوشش قرار دهد.از منظر مخاطبان و تعیین گروههای هدف و شیوههای بهینه نیز میتوان آموزش را به انواع مختلف رسمی، غیررسمی و اتفاقی تقسیم نمود.
برنامهریزی و اجرای هر یک از این آموزشها به عوامل متعددی چون اهداف، محتوا، شرایط فراگیران و میزان دسترسی آنان بستگی دارد.
آموزش رسمی یا مدرسهای معمولاً بخشی از نظام آموزشی است که از کودکستان آغاز شده و تا دانشگاه ادامه مییابد. این نوع آموزش که سازمانیافته است دارای ساختار مشخصی است و از نظم خاصی پیروی میکند.
آموزش غیررسمی نیز به هر نوع فعالیت آموزشی یا کارآموزی اطلاق میشود که سازمانیافته است و در خارج از نظام آموزش رسمی تحقق میپذیرد. برای مثال میتوان از دورههای آموزشی و کارآموزی در زمینههای مختلف بهداشتی، سیاسی و فنی نام برد.
آموزش اتفاقی نیز نوعی آموزش است که انسان در طول عمر به گونهای تصادفی و نامنظم کسب مینماید. آموزش اتفاقی معمولاً در محیطی که فرد رشد مییابد و یا در محیط کار، زندگی و خانواده از طریق رسانههای جمعی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامهها و غیره به دست میآید.
نهایتاً ارایهی آموزشهای لازم در زمینهی مدیریت بحران در سطح مردم و مسوولان، نیازمند تعریفی دقیق از یک سیاست آموزشی مبتنی بر نیازسنجی است. برای اجرای برنامههای آموزشی باید نقش و جایگاه هر یک از دستگاههای آموزشی و فرهنگی دقیقاً روشن شود. تحقق این مهم، لزوم تدوین طرح آموزش مدیریت بحران در کشور را در چهارچوب سیاستها و راهبردهای مدیریت بحران در سطوح ملی، منطقهای و محلی ضروری مینماید.
در اجرای موفق یک برنامهی آموزشی ابتدا باید پیشفرضهای لازم تحقق یابند. بدین معنی که باید ابتدا برنامهی آموزشی با در نظر گرفتن جنبهها و ابعاد مختلف در قالب یک طرح برنامهریزی شده تدوین شود. این برنامه مبتنی بر تعریف سیاست آموزشی، آموزش دهندگان، آموزش گیرندگان و نیاز سنجی آموزشی است. در موضوع آموزش مدیریت بحران، هدف، تغییر رفتار و عملکرد مردم و سازمانهای مسوول مدیریت بحران جهت مدیریت بهینهی بحران است. در این رابطه افراد آموزش گیرنده دو دسته میباشند، یکی سازمانها و دستگاههای مسوول مدیریت بحران که لازم است آموزشهای تخصصی و کاربردی را فراگیرند و دیگری مردم بهعنوان عنصر و نهاد اصلی برنامهریزی که باید آموزشهای همگانی یا عمومی را ببینند.
آموزش یکی از اجزای اصلی عنصر آمادگی است که در چرخهی مدیریت بحران بهعنوان اقدامات پیش از بحران تلقی میشود. مدیریت بحران در حال حاضر بهدلیل ابعاد و جنبههای متعدد بحرانها، دارای پیچیدگیهای خاصی است، بهطوری که طیف وسیعی از کارآییها و مهارتهای لازم نظیر برنامهریزی، سازماندهی عملیات، تجهیز منابع و امکانات و توزیع بهینهی آنها را در بر میگیرد. تمامی مهارتهای فوق به آموزش تخصصی کامل و جامع نیاز دارند. بنابراین از نقطه نظر مدیریت بحران، نیاز به آموزش نیروی انسانی موجود در دستگاههای دولتی برای ارایهی خدمات پایه و ضروری از جمله آتشنشانی، اورژانس، امداد و نجات، تأمین امنیت و غیره در زمان بحران بسیار ضروری است.
واضح است که در رابطه با نیازهای آموزشی در درجهی اول باید قابلیت موجود را مدنظر قرار داد. فقط در آن صورت است که میتوان به یک ارزیابی دقیق دست یافت. اصولاً چنین ارزیابی نشان خواهد داد که چه زمینههایی بیشتر به آموزش نیاز دارند. آموزش ممکن است با در نظر گرفتن ملزومات عمدهی آموزش و دسته بندی افراد تحت آموزش به صورتهای مختلف انجام شود.
برای مثال آموزش مدیریت بحران میتواند برای مدیران فعلی بحران، بهمنظور آشنایی آنها با جنبههای مختلف بحران و چگونگی هماهنگسازی فعالیتهای مدیریت بحران صورت گیرد یا اینکه آموزش مهارتها برای افرادی ارایه شود که در عملیات اضطراری، نجات، کمکهای اولیه، اسکان موقت و غیره انجام وظیفه میکنند. چنین افرادی میتوانند از اعضای دستگاههای دولتی و یا سازمانهای غیردولتی(NGO) باشند. همچنین آموزش تخصصی میتواند از طریق سمینارها و
جلسات علمی صورت گیرد و افراد مختلفی را تحت پوشش قرار دهد.از منظر مخاطبان و تعیین گروههای هدف و شیوههای بهینه نیز میتوان آموزش را به انواع مختلف رسمی، غیررسمی و اتفاقی تقسیم نمود.
برنامهریزی و اجرای هر یک از این آموزشها به عوامل متعددی چون اهداف، محتوا، شرایط فراگیران و میزان دسترسی آنان بستگی دارد.
آموزش رسمی یا مدرسهای معمولاً بخشی از نظام آموزشی است که از کودکستان آغاز شده و تا دانشگاه ادامه مییابد. این نوع آموزش که سازمانیافته است دارای ساختار مشخصی است و از نظم خاصی پیروی میکند.
آموزش غیررسمی نیز به هر نوع فعالیت آموزشی یا کارآموزی اطلاق میشود که سازمانیافته است و در خارج از نظام آموزش رسمی تحقق میپذیرد. برای مثال میتوان از دورههای آموزشی و کارآموزی در زمینههای مختلف بهداشتی، سیاسی و فنی نام برد.
آموزش اتفاقی نیز نوعی آموزش است که انسان در طول عمر به گونهای تصادفی و نامنظم کسب مینماید. آموزش اتفاقی معمولاً در محیطی که فرد رشد مییابد و یا در محیط کار، زندگی و خانواده از طریق رسانههای جمعی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامهها و غیره به دست میآید.
نهایتاً ارایهی آموزشهای لازم در زمینهی مدیریت بحران در سطح مردم و مسوولان، نیازمند تعریفی دقیق از یک سیاست آموزشی مبتنی بر نیازسنجی است. برای اجرای برنامههای آموزشی باید نقش و جایگاه هر یک از دستگاههای آموزشی و فرهنگی دقیقاً روشن شود. تحقق این مهم، لزوم تدوین طرح آموزش مدیریت بحران در کشور را در چهارچوب سیاستها و راهبردهای مدیریت بحران در سطوح ملی، منطقهای و محلی ضروری مینماید.
سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني
No comments:
Post a Comment