Wednesday, March 4, 2009

نوروز سرآغاز زندگی نو


سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است . نوروز يک جشن ملي است . جشن ملي را همه مي شناسند که چيست ، نوروز هر ساله بر پا مي شود و هر ساله از آن سخن مي رود . بسيار گفته اند و بسيار شنيده ايد ؛ پس به تکرار نيازي نيست؟ چرا هست . مگر نوروز را خود مکرر نمي کنيد؟ پس سخن از نوروز را مکرر بشنويد . در علم و ادب تکرار ملال آور است و بيهوده ؛ "عقل" تکرار را نمي پسندد ؛ اما "احساس" تکرار را دوست دارد، طبيعت تکرار را دوست دارد ، جامعه به تکرار نيازمند است . طبيعت را از تکرار ساخته اند ؛ جامعه با تکرار نيرومند مي شود ( سنت از اين مقوله است ). احساس با تکرار جان مي گيرد. و نوروز داستان زيبايي است که در آن طبيعت ، احساس و جامعه هر سه دست اندر کارند .نوروز که قرنهاي دراز است بر همه جشن هاي جهان فخر مي فروشد، از آن رو "هست" که يک قرارداد مصنوعي اجتماعي و يا يک جشن تحميلي سياسي نيست ؛ جشن جهان است و روز شادماني زمين ، آسمان و آفتاب و جوش شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هيجان هر "آغاز" ؛ جهان گرم از بهار ، روشن از آفتاب ، لرزان از هيجانِ آفرينش و آفريدن ، زيبا از هنرمندي باد و باران ، آراسته با شکوفه ، جوانه ، سبزه و معطر از بوي باران ، بوي پونه ، بوي خاک ، شاخه هاي شسته ، باران خورده ، پاک چه افسانه زيبايي ؛ زيباتر از واقعيت ! راستي مگر هر کسي احساس نمي کند که نخستين روز بهار گويي نخستين روز آفرينش است . اگر روزي خدا جهان را آغاز کرده است ، مسلما آن روز ، اين نوروز بوده است ، مسلما بهار نخستين فصل و فروردين نخستين ماه و نوروز نخستين روز آفرينش است . هرگز خدا جهان را و طبيعت را با پاييز يا زمستان يا تابستان آغاز نکرده است . مسلما اولين روز بهار ، سبزه ها روئيدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن ، يعني نوروز .بي شک روح در اين فصل زاده است و عشق در اين روز سر زده است و نخستين بار آفتاب در نخستين نوروز طلوع کرده است و زمان با وي آغاز شده است .

دکتر علی شریعتی